۸۰۰ شوالیهی تاریکی / سید مرتضی حسینی
۸۰۰ شوالیهی تاریکی
باورش سخت است! در جهان امروز مملکتی وجود دارد که 800 نفر پایتختنشین صاحب جایگاههای سیاسی، علمی، هنری و فرهنگی در آن، بیانیهای سراسر کینه و تعصب قومی- ایدئولوژیک منتشر میکنند برای اعلام نارضایتی از اینکه میلیونها ایرانی به عنوان شهروندان این کشور، ارادۀ عمومی و سیاسی خود را آزادانه و خارج از قالب تحمیلی و فرمایشی آنها به کار گرفتهاند. این ارادۀ عمومی، همان ارادۀ ملی سرکوب شدهایست که صد سال است حق خوداظهاری، خودباوری و مشارکت اجتماعی- سیاسی در مقدرات خود را ندارد. همان ارادۀ ملی سرکوب شدهای که در آخرین انتخابات ریاست جمهوری به محض یافتن روزنۀ کوچکی از امید، با خویشتنداری و نجابت تمام، از این حق خود دفاع کرد. نتیجۀ این اولین فرصت (هر چند ناقص) مشارکت عمومی واقعی خارج از دستهبندیهای فرمایشی، در اینفوگرافی رأیهای داده شده به دکتر پزشکیان آشکار شد.
سردمداران عصبیت شعوبی فوران کرده در بیانیۀ کذایی 800 نفره، در عین حال که لانۀ شعوبیگری را در ستاد دکتر پزشکیان دایر کردند و همین امروز هم از دولت او میخورند و میبرند، از همان روز اعلام نتایج و آشکار شدن اینفوگرافی تاریخی رأیها، شمشیر را از رو بستند. رأیهای داده شده به پزشکیان را نه رأی واقعی مبتنی بر گفتمان حقوقی او بلکه رأی قومیتی نامیدند. هر روز یک بلوای دروغ به پا کردند. یک روز گفتند پزشکیان تجزیهطلب است، یک روز گفتند رئیس جمهور حق خواندن شعر تُرکی ندارد، یک روز گفتند زبانهای غیر فارسی تنها در خانهها مُجازند و... هر روز یک غائلۀ توخالی برای تحریک افکار عمومی علیه حقوق شهروندی. امروز نیز اکثر این دروغها و بُهتانها را یکجا در بیانیهای بسیار سُست و پُر از اتهامات واهی سر هم کردهاند.
حقیقتاً با خواندن این بیانیه، عرق شرم بر پیشانی هر ایرانی صاحب عقل سلیم مینشیند. از تُرکی و عربی صحبت کردن مقامات دولتی و بحث آموزش زبان مادری تا تظاهرات مردمی خالی از هر گونه هنجارشکنی و خشونت در اورومیه و حضور صدها هزار نفری مردم آذربایجان در مسابقات تیم تراکتورسازی، همگی با اتهامات دروغ، شانتاژ و تخطئه شدهاند. خندهدارتر از همه اینکه؛ طبق روال هوچیگریهای توییتری، ناف قضایا به شخص اردوغان بسته شده است. با این سطح از میانمایگی، سطحینگری، نافهمی، عقدهفشانی و حقوقستیزی در میان نخبگان تهرانی، وضعیت ایران بهتر از این نخواهد بود و نمیتواند باشد.
این حضرات آن قدر در توهمات خودبزرگبینانه غرقاند که جهان تُرک را جهان خیالی مینامند در حالی که اساساً ربطی به موضوع ندارد. چون زبان فارسی جهانی وسیع مانند زبانهای تُرکی و عربی ندارد، در منطق این حضرات، باید ایران را به زندان زبان فارسی تبدیل کرد و ایرانیان غیر فارسیزبان را زندانیان محکوم در آن. آنها فکر میکنند با زبانکُشی در ایران، میتوانند یک جهان برای زبان فارسی حداقل در داخل ایران ایجاد کنند اما طبق معمول شیپور را از سر گشادش مینوازند و نمیدانند که جایگاه والای زبان فارسی تنها و تنها با آزادی زبانی و برخورداری سایر زبانهای ایرانی از حقوق برابر با زبان فارسی تأمین و احیا خواهد شد نه با تبدیل زبان فارسی به زبان قاتل.
آنها به زبانهای جهانی و تاریخی سترگی همچون زبانهای تُرکی و عربی با لحنی تحقیرآمیز، زبان محلی میگویند. سخن گفتن مسئولان به زبان مردم و بخش بزرگی از ملت ایران را گناه میدانند و حتی علیه آن اعلام جرم میکنند. طبق معمول مترسکهای دروغین موهومی برای تحریک ترس عمومی در چهار طرف ایران برپا میکنند که گویا دندان برای دریدن ایران تیز کردهاند، در حالی که در هیچ جانب ایران هیچ تهدید خارجی جدی و واقعی وجود ندارد مگر اینکه امثال همین 800 شوالیه، با عملی کردن این نیّات شوم، موجب تشدید تفرقه در چهار گوشۀ ایران شوند؛ زیرا محرومیت هر عضو خانواده از حقوق حقه در خانه، او را از خانه دلسرد و متمایل به این سو و آن سو خواهد کرد. اگر ایران خانۀ همۀ ماست، احقاق حقوق حقۀ تمامی اعضای خانوادۀ ساکن در آن به عنوان شهروندان این خانۀ بزرگ و مشترک، از اوجب واجبات است.
واقعاً باورش سخت است که این 800 نفر از اصول ساده و اولیۀ حقوق شهروندی بیاطلاع باشند. یعنی آنها واقعاً نمیدانند که عامل تفرقه و فروپاشی اعمال تبعیض و احساس نابرابریست؟ عامل واگرایی و تفرقه در ایران دقیقاً آنها و افکار مسمومشان است اما همواره انگشت اتهامشان به سوی دیگران دراز است تا مبادا واقعیت قضایا بر همگان روشن شود.
ایجاد یک ملت واقعی از اتباع یک دولت، تنها با برخورداری اتباع آن دولت از حقوق برابر، ممکن و میسر است. باور به ایجاد یک ملت با تبدیل اجباری میلیونها انسان به یک نوع و مدل خاص از انسان، چیزی نیست جز فاشیزم. ای کاش حداقل آن قدر جسارت داشتند که فاشیست بودن خود را انکار نمیکردند.
سیدمرتضی حسینی