نريمان نریمانوف
زندگی نریمان نریمانف، جدا از مبارزه و فعالیت وی در راه سعادت و آزادی زحمتکشان آذربایجان نبوده و نیست. او با تمام اندیشه، توان، وجود و قابلیت ادبی – هنری خویش برای رهایی ملت آذربایجان از ستم و ظلم بوده است. او در راه نجات و آزادی مردم از یوغ استثمار و استعمار تلاش بیوقفهای انجام داده و در این راه درد و رنجهای فراوان دیده است. حتی جان خود را در همین راه نهاده است؛ هرچند که دههها این جانبازی وی مورد اغماض و چشم بستن برخیها بوده است. او، زندگی سختی داشته، ابتدا زمانی در روستاها به آموزگاری پرداخته و در همین زمان با درد کشاورزان آشنا گشته و ریشههای عمیق خرافات و موهومات را در میان مردم روستاها دیده است. لذا با درک مسئولیت سنگین، شروع به نوشتن مقاله و داستان میکند تا چارهای بر این مسایل پیدا کند. نخستین درامش را در این زمینه مینویسد. سپس کمدی گوگول – نویسندهی معروف روس با نام "مفتش"را به زبان ترکی ترجمه میکند.
نریمانف کسی است که از یک معلم سادهی روستایی تا رئیس جمهور یک کشور ارتقا مییابد. با این حال نمی تواند با دیدن هر نوع زشتی و پلشتی بیتفاوت بگذرد. بویژه با دیدن شووینیستهای روسی که فردی از قلدرهای ارمنی به نام شائومیان را بر آذربایجان به حکومت مینشانند، اعمال غلط حزب کمونیست را افشا میکند و طبیعی است که بعد از این عمل، منتظر مرگ باشد. برای نریمان مهم نبود که از کار برکنار شود و یا حتی مرگ هم نمیتوانست اورا از تکالیف ملی که بر دوش خود احساس میکرد باز دارد، برای او آنچه مهم بود سعادت و آزادی ملتش بود.[1] برای همین هم از فداکاری در این راه امتناع نکرد. برای این امر هم هست که زندگی شرافتمندانهاش با روحیه آتشین و شلعهورش با عشق و محبت زحمتکشان وطنش گره خورده است. او تلاش میکند مردمش تحصیل کنند، درک کنند و دردها را به درستی بشناسند. در این صورت است که خواهند توانست بلاهایی را که بر سرشان میآید درمان کنند.
نریمان ادبیات روسی را مطالعه کرده و با ایدههای انقلابی آن روز دنیا آشنا بود. برای وارد کردن افکار انقلابی در ادبیات معاصر آذربایجان لحظهای فروگذاری نکرد. او، در همین رابطه بود که نخستین کتابخانهی دنیای اسلام را در سال 1894 در باکو به روش نوین دایر کرد. با تعدادی از مجلات علمی و انقلابی مشرق زمین رابطه برقرار نمود. کتابهای علمی – ادبی و انقلابی جهان را خریداری و به باکو ارسال میکرد.
نریمان برای تحصیل در رشتهی پزشکی وارد دانشگاه اودسا شد. سپس به دانشگاه قازان رفت و بعد به باکو برگشت و وارد فعالیتهای سیاسی گردید. نریمانف وارد تشکیلات "همت" شد و با نیروهای انقلابی ایران هم ارتباط برقرار کرد و در ادامه، حزب سوسیال – دموکرات ایران را تاسیس نمود و در فعالیتهای انقلابی مردم ایران از نزدیک سهیم گردبد.
نریمان در سال 1908 دانشگاه را به اتمام رساند و به عنوان پزشک در بیمارستان باکو مشغول شد. در سالهای پراز خفقان و اختناق، با زحمتکشان و کارگران رنجدیده ارتباط برقرار ساخت و با آنان زندگی کرد؛ چاره جویی و یافتن راه درمان برای بدبختیهای جامعهُ اساس کار اورا تشکیل میداد. او تلاش دارد برای این امر، شعور سیاسی – اجتماعی مردم را بالا ببرد. این نزدیکی با مردم تاحدی بوده است که کارگران و کشاورزان اورا با عنوان"بیزیم دؤکتوروموز" صدا میکردند. [2]
در سال 1909، نریمانف به خاطر فعالیت سیاسی دستگیر شد و زندانی گردید، سپس به شهر هشترخان تبعید شد. وی، در سال 1913 به باکو برگشت و در بیمارستان "قاراشهر" به طبابت خود ادامه داد. بازهم فعالیت سیاسیاش را با حدت و شدت بیشتری ادامه داد. در زمانی که شوونیزم روس و ارمنی متحداْ برای آذربایجان توطئه میچیدند، نریمانف برای دوستی و همبستگی ملل فعالیت میکرد[3].
در سال 1917 نریمان به عنوان رهبر جریان "همت" عمل میکند و سردبیری مجلهی "همت" را بر عهده میگیرد. در سال 1917 به عنوان وکیل مردم برای دومای روس انتخاب شده و مدتی بعد برای مجلس موسسان نیز انتخاب میگردد و در تاسیس جمهوری آذربایجان نقش موثری ایفا میکند،[4] آنگاه با افشای کسانی چون شائومیان ارمنی که جنگ و غائلهی ارمنی – مسلمان را برپا میکردند، سیماهای منفور آنان را نه تنها در میان مردم، بلکه در تاریخ بدنام و رسوا کرد.[5] او، با جسارت خاصی پوسیده بودن حزب کمونیست را از درون برملا کرد و خیانتها و جنایتهای ارمنیان تحت پوشش حزب کمونیست و جلب طرفداری آنان، همچنین حزب بلشویک که اجازه میدهد افراد دورویی چون شائومیانها در آن نفوذ کنند و کشور آذربایجان را به چنان افرادی میسپارند افشا و برملا میکندو لحظهای از افشای چنین حرکات پلید دشمنان آرام نمیگیرد. در نتیجه در سال 1925، بعداز مرگ لنین، به یکباره میمیرد!![6] اما، ملتهای شرقی که در درون اتحاد جماهیر قرار داشتند مرگ اورا ضایعهای جبران ناپذیر در سختترین شرایطی دانستند که بیش از هر زمان دیگری بدو نیاز داشتند.
نریمانف، در ادبیات آذربایجان ادبیاتی سیاسی و علمی بجا نهاد و با نگارش صدها مقاله و سخنرانیهای سیاسی خود ادبیات معاصر آذربایجان را در زمینهی سیاسی و علمی چنان غنی ساخت که تا امروز هم در این عرصه احساس ضعف و کمبود نداشتهایم. آثار نریمانف بسیار پربار، غنی و چند بعدی است. در آثار ادبیاش با داستانها، نمایشنامهها و نقد ادبی مواجه هستیم.[7]
این آثار به اکثر زبانهای اتحاد جماهیر شوروی ترجمه شده و ملل موجود در آن اتحادیه با آثار و ایدههای سازنده و علمی نریمان آشنا هستند.آثار سیاسی وی نیز در دو جلد گردآوری و به بسیاری از زبانهای جهان ترجمه شده است که البته این مجموعه توسط راقم این سطور در سال 1357 با فارسی هم ترجمه شده و تا امروز امکان چاپ و نشر نیافته است. بیشتر این مقالات در رابطه با حرکات انقلابی کشورهای مختلف جهان، از جمله ایران بوده[8] است که نویسنده و سیاستمدار برجسته توانسته است این وقایع را بدرستی تحلیل نموده و راه چارهای نیز نشان داده است.[9] بهترین مقالات نریمان در بارهی دوستی و همدستی ملل مشرق زمین برای نابودی استثمار و استعمار بوده است. نریمان تلاشهای فراوان در این زمینه انجام داده و فعالیت ارزشمندی را به پایان برده است. ایدهها و نظرات و پیشنهادات و رهبریهایی که در این باب به ملل جهان ارائه داده است تا امروز هم چون آفتابی درخشان در تلالو است. نریمانف در شوروی با تشکیل دانشگاه و انستیتو در زمینهی شرقشناسی و با پیش بردن حرکات علمی که در صد سال اخیر تاثیرات شگرف آن را شاهد هستیم دنیای علمی را مدیون فعالیتهای خود ساخته است.[10]
برخی از آثار نریمانف به زبان فارسی هم ترجمه شده است که با استقبال بینظیری در دهه 40-50 موجه گردید.
اندیشههای سیاسی – اجتماعی نریمانف در طول صدسال گذشته نظر بسیاری از عالمان و نظریهپردازان کشور ما را به خود معطوف داشته و نریمان شناسی به عنوان شاخهای مد نظر قرار گرفته است. البته بعد از استالینُ ضرورت توجه به آثار نریمان شدت گرفت و عالمان روس نیز کتابهایی در بارهی نظرات وی به رشتهی تحریر کشیدند که از آن میان میتوان به نویسندهی برجستهی روس – موحادزه اشاره کرد[11]. در آذربایجان معاصر نیز نویسندهای چون ولایت قلی یئو او را در سلک "تاریخده ایز قویان آذربایجانلی لار" به شمار آورده است[12] و نویسندگان مختلف مجموعه آثارش را در 4 جلد تدوین کرده و یا آثاری چون «نريمانفو خاطيرلاركن»[13] نوشتهاند و آثارش را بارها به چاپ رسانده اند[14]، و برای معرفی او در سطح جهان فعالیت کردهاند. امروز بسیاری از آثار نریمان نریمانف به زبانهای زندهی جهان ترجمه شده و ملتهای دنیا میتوانند به زبان خود با اندیشههای نریمان آشنا شوند.