تاریخ آذربایجان از پگاه تاریخ تا امروز – 27 / م. کریمی
تاریخ آذربایجان از پگاه تاریخ تا امروز – 27
م. کریمی
متن سخنرانی
16/11/1400
ایلخانان - 2
ایلخانان با هجوم مغولها آغاز می گردد. اما قبل از پرداختن به ایلخانان اشاره ای به خوارزطمشاهیان ضروریست زیرا اشتباهات خوارزمشاه – بویژه سلطان محمد سبب هجوم چنگیز به این سرزمین شد.
یورش مغولان به سرزمین امروز ما - ایران در سال ۶۱۶ق آغاز گردید .در این حمله ی چنگیز، سلطان محمد خوارزمشاه که تاب مقاومت نداشت، لذا به جزیره آبسکون گریخت و همانجا مرد. پسر شجاع او، جلال الدین، در برابر هجوم مغولان 10 سال ایستادگی کرد و بالاخره بدست عده ای اوباش کشته شد.
چنگیز چهار پسر با نامهای جوجیخان، جغتایخان، اوگتایخان، تولیخان را مسئول سرزمین های فتح شده اش کرد.
در مورد چنگیزخان، سخن بسیار است و هنوز هم سیمای او در راس بررسی شخصیت های تاریخی در اکثر دانشگاههای جهان قرار دارد. مساله یالای چنگیزی و نظرات بسیار جنجال برانگیزی که در این قوانین مطرح کرده است هنوز هم تمامی ندارد.
شورایی در سال ۱۲۰۶ میلادی تشکیل شد و به تموچین لقب چنگیز خان دادند و به عنوان فرمانروای امپراتوری کل آسیا انتخاب شد. طبق اعتقادات مغولان، چنگیز یک قدرت آسمانی بودد. چنگیز برای ایجاد نظم و تحمیل قانون در میان آنها ارتشی منظم تشکیل داد متشکل از مغولان مورد اطمینان خود، تا بتواند به صورت موقت نظم را ایجاد کند زیرا وی درگیر تدوین قانونی همگانی بر پایه عدل و برابری به نام «یاسا» بود.
او دستور داد تا فرزندان مغول خط اویغوری بیاموزند و قوانین او را که به یاسا معروف است ثبت کردند و آن دفاتر را در خزانهها نگه داشتند تا هر وقت خانی بر تخت نشیند یا حادثهای روی دهد شاهزادگان جمع شوند و آن طومارها را حاضر کنند و بنای کار را آن نوشتهها و قوانین بگذارند.
اولین ماده از قانون یاسا میگوید لازم است که همه انانها اعتقاد کامل به یک خدا داشته باشند خدایی که زمین و آسمان و موجودات را خلق کرد و همه چیز به دست او میباشد.
او در این قانون نسبت به ارتکاب دزدی و اقدام به زناکاری نفرت خود را نشان داد و مرتکبین این جرایم را محکوم به مرگ کرد؛
اهداف چنگیز از ایجاد قانون یاسا را از نظر جامعهشناسی به سه مبنای مهم و اساسی میتوان تقسیم کرد:
اصل یکم: اطاعت کامل و بدون قیدو شرط از فرامین چنگیز خان.
اصل دوم: ایجاد همبستگی و اتحاد در میان قبایل و برطرف کردن اختلافات قبیلهای. و در قانون یاسا هیچ مغولی حق نزاع با دیگر مغولان را نداشت
اصل سوم: مجازات شدید علیه مفسدین و مجرمین در هر جایگاه و مقامی.
پیشگویی و درمانگری نقش مهمی در میان مغولان داشت. مغولان، شمنها یا جادوگران و پیشگویان خود را قام مینامیدند . قامان ادعا داشتند که شیاطین و ارواح در تسخیر آنها میباشند؛ و میتوانند آینده را پیشبینی کنند. مغولان در امور با قامان به مشورت میپرداختند و امرا و سلاطین نیز به آنها اطمینان کامل داشتند. یکی از مشاوران اصلی چنگیزخان یلوچوچوتسای بود که در پیشگویی بسیار ماهر بود و مورد اعتماد چنگیز بود
مغولان بودیسم را میشناختند با اسلام از طریق بازرگانان موجود و با مانویت از طریق ترکان اویغور آشنا شدند، تعدادی از تیرههای مغول نیز مسیحی نسطوری بودند
چنگیز خان در سال ۶۲۴ درگذشت اوگتایخان بعد از مرگ چنگیزخان به جای پدر امور رهبری امپراتوری مغول را در دست گرفت. اما بحث ما روی ایلخانان است.
ایلخانیان
اگر بخواهم بطور خلاصه امپراتوری مغولان را بشناسیم و به ایلخانیان بپردازیم باید عرض کنم که بعد از چنگیزخان، پسرش اوگتای بر جای او نشست و او هم در سال 639 درگذشت. جانشین او منگو قاآن بود نوهی چنگیزخان. او برادران خود هولاکوخان و قوبیلای را مأموریت داد تا قوبیلای بطرف چین برود و هولاکو را بسوی خوارزمشاهان و سرزمینی که امروز ایرانش می نامیم فرستاد. به هولاکوخان ماموریت داده بود که علاوه بر آرام کردن تمام سرزمینهای تحت سلطه خوارزمشاهان و دیگر حکومتهای دست نشانده ی آنان، فتنه ایماعیله را بخواباند ، همچنین کار خلیفه را نیز یکسره کند. هولاکوخان قلعه های اسماعیلیه را تسخیر کرد و سپس عازم بغداد شد.
آخرین امام اسماعیلیان در قلعه الموت رکن الدین خورشاه بود که تسلیم شد و جالب آنکه خواجه نصیرالدین که در رصدخانه و کتابخانه ی الموت محبوس شده بود و اجازه ی خروج از الموت را نداشت پیش هولاکو آمد و هولاکو او را گکرامی داشت و به مراغه فرستاد. بعبارت دیگر خواجه نصیرالدین خود مراغه را پیشنهاد داد و لذا تمام لوازم رصدخانه و تمام کتابخانه ی الموت را خود به مراغه آورد.
بعد از تسخیر الموت، هولاکو در سال 654 بسوی بغداد رفت و خلیفه را از میان برداشت و به مراغه بازگشت. و مراغه را پایتخت سلسله ی ایلخانان قرار داد. خواجه نصیرالدین را بعنوان وزیر خود برگزید و او را مامور ساخت رصدخانه کرد و کتابخانه ی بزرگی را ترتیب داد. حتا دستور داد تمام کتاب های بغداد نیز به مراغه منتقل گردد و زیر نظر خواجه نصیرالدین طوسی مرتب گردد. امروز از این کتابخانه، لیستی از کتاب های موجود در دست است که متاسفانه بسیاری از این کتابها را در کتابخانه های روس و اروپا سراغ داریم و چه بسا تعداد بسیاری نیز مفقود شده باشد.
بنابراین ایلخانان، نام سلسلهای است که از سال ۶۵۴ تا ۷۳۶ ه.ق به مدت ۷۹ سال در سرزمینی که امروز ایران نام دارد حکومت میکردند و فرزندان چنگیزخان بودند. لشکریان چنگیزخان نخستین بار در سال ۶۱۶ ه.ق معادل ۱۲۱۹ میلادی به خراسان حمله نمودند. چنگیزخان در سال ۶۲۴ ه.ق معادل ۱۲۲۷ میلادی به مغولستان بازگشت و در آنجا درگذشت. در سال ۶۴۸ ه.ق معادل ۱۲۵۱ میلادی، منگوقاان با اعزام برادرانش هولاکو و قوبیلای به ترتیب به ایران و چین پیروزیهای مغولان را تحکیم و تکمیل کند. هولاکو با فتح ایران سلسله ایلخانیان ایران و قوبیلای با فتح چین سلسله یوان چین را بنیان نهادند. ایلخانان یعنی بزرگان محلی و منظور از این عنوان آن بودهاست که سمت اطاعت ایلخانان را نسبت به خاقانان برساند و این احترام همیشه از طرف ایلخانان ایران رعایت میشدهاست.
چهل سال پس از چنگیزخان، هلاکوخان به ایران آمد. هموطنان فارسگرای ما مکررا تکرار کرده اند که مغولان وحشی بودند و کشتار کردند، ولی توجهی ندارند که عملکرد سلطان محمد خوارزمشاه موجب غضب چنگیزخان شده و این جمله، نتیجه ی بی تدبیری، غرور بیجا و از عدم ناآشنایی سلطان از همسایه ی شرقی اش بوده است. این بار مغولان با رهبری هلاکو بر خلاف چنگیز، با طرح و نقشهای پیش پرداخته همراه بود. منازل بین راه از پیش تعیین و راهگذار لشکر آماده و حتی پلها و گذرگاه بازسازی شده بود. این بار تجربه، به فرمانروایی مغول نشان داده بود که برای ایجاد یک قدرت پایدار در ایران، میبایست به جای کشتار و تخریب بیهوده و بینقشه، این دو قطب متضاد دنیای اسلام – خلافت و اسماعیلیه را از بین بردارند. و سعی دارند با تکرار بدین نتیجه برسند و مردم را قانع کنند که مغولان در ارتباط با ایرانیان – البته منظورشان از ایران و ایرانی هم تنها فارسها هستند – رام شدند و اهل فرهنگ. بگذریم، بعدا بدین مساله برمی گردیم.
برچیدن قدرت اسماعیلیه در ایران با مشکل و مقاومتی جدی رو به رو نشد و با سقوط قلعه الموت در ۶۵۴ ق/۶۳۵ش، دولت خداوندان الموت به پایان راه رسید. از سوی دیگر خلیفه عباسی، علیرغم کوششهایی که در ترساندن مغولان از عواقب شوم درافتادن با خاندان عباسیان انجام داد، نتوانست از حرکت هلاکو به بغداد جلوگیری کند، چرا که به زودی تختگاه عباسیان به محاصره افتاد. به همین دلیل مستعصم خلیفه ناچار به اردوگاه هلاکو آمد، این امر نیز مانع غارت و کشتار بغداد نشد. خلیفه و اولادش نیز با عده کثیری از رجال دولت به قتل رسیدند. بدین گونه خلافت عباسیان نیز فرو پاشید، هر چند سپردن امارت بغداد و عراق به عطا ملک جوینی، که از والیان مسلمان بود، تا حدی در کاهش آثار فروپاشی خلافت عباسی و کشتار بغداد مؤثر واقع شد
هلاکو در آبادی ویرانیهایی که لشکرکشیهای او، موجب آن شده بود، اهتمام ورزید. بهطوریکه تعدادی ابنیه از جمله معبد بودایی در خوی، قصری در دامنه جبال آلاغ و رصد خانهای در مراغه ساخت.
گزارشهایی که در منابع تاریخی به خصوص منابع اهل سنت وجود دارد بر یاری شیعیان به هلاکو در جهت انقراض خلافت عباسی تأکید کردهاند. خواجه نصیر الدین طوسی که در خدمت هلاکو قرار گرفت، از سوی دیگر ابن علقمی- وزیر خلیفه عباسی با انقراض خلافت عباسی موافق بوده.
خواجه نصیر الدین طوسی پس از تصرف قلاع اسماعیلیه، هلاکو را برای انقراض خلافت عباسی تشویق کرد. از سوی دیگر ابن علقمی وزیر مستعصم آخرین خلیفه عباسی با هلاکو خان مکاتبه داشت و با مرخص کردن بخشی از سپاه خلیفه، او را در مقابل هلاکو تضعیف کرد و خلیفه را تهم شویق کرد که به تسلیم مغولان در آید.
بعد از هولاکوخان، آباقاخان حکومت را در دست گرفت و تبریز را پایتخت خود کرد. او در تبریز عمارتها ساخت از جمله صاحب آباد را او ساخته است. که میدان نقش جهان اصفهان در سده های بعد – یعنی حکومت قیزیلباشان از روی آن ساخته شده است منتهی با المانی بزرگتر. مهمترین مساله ای که برای هموطنان مطرح بوده مسلمان شدن آباقاخان بوده است.
دومین جانشین هلاکو احمد تکودار که از سال ۶۸۳ تا ۶۹۰ حکومت کرد و او نخستین ایلخانی بود که مسلمان شد و بعد از او ارغون به سلطنت رسید و سپس گیخاتوخان. در زمان گیخاتوخان وضع اقتصادی خراب شد و لذا برای اولین بار در تاریخ اسکناس چاپ شد و نام چاو یافت. چاو به معنای چاپ، آوازه، شهرت ، خبر و نشر آمده است. کلمه ای تورکی است. البته این پیشنهاد توسط وزیر گیخاتوخان یعنی صدرالدین خالدی زنجانی بوده است. نمته ای که حائز اهمیت است اینکه بر روی اسکناس عبارات تورکی و به خط اویغوری نوشته شده است همراه با لا اله الا الله. مُهر قاآن نیز بر روی آن ثبت شده است.
بعد از او نیز غازان خان به حکومت رسید. غازان خان فرزند ارغون بود که از ابتدا مسلمان شده بود. وی نام محمود را برای خود برگزید و در راه نشر اسلام هم قیام کرد. به اطراف او بسیاری از اهل تصوف هم گرد آمدند و مجلس العلما و شعرا در دربار او تشکیل می شد. یاسای چنگیزخان را نیز شکل اسلامی داده و یاساس غازانی نامید. او سعی را احکام مغولی را با احکام اسلامی وفق دهد. هم خدا را می خواست و هم خرما را. شاید بتوان گفت که غازان خان با این یاسای غازانخانی، یکی از اصلاحگران بزرگ تاریخ ایران بشمار می آید.
الجایتو در رمضان ۷۱۶ درگذشت و ابوسعید در ۷۱۷ بر تخت سلطنت نشست. ابوسعید بهادرخان به هنگام جانشینی بیش از سیزده سال نداشت، حکومت ابوسعید را میتوان به دو دوره متمایز تقسیم کرد: نخست دورهای که قدرت واقعی در دست امیر چوپان بود و ابوسعید جز نامی از سلطنت نداشت، دوم دورهای که با قتل امیر چوپان آغاز شد و ابوسعید تا پایان عمر با اقتدار فرمان راند.
ابوسعید بهادرخان به اسلام علاقه نشان میداد و به علمای دین احترام میگذاشت. وی شاعران و نویسندگان را نیز گرامی میداشت و خود در سرودن شعر از ذوق قابل توجهی برخوردار بود. از این رو این دوران را میتوان از دورههای رونق فرهنگ و ادب اسلام در ایران دانست.
ابوسعید در اواخر سال ۷۳۵ق. بار دیگر با حمله ازبک خان به آذربایجان روبهرو شد و برای رویارویی با او حرکت کرد. اما در ۱۳ ربیع الآخر ۷۳۶ق. در قره باغ درگذشت.
با مرگ ابوسعید بهادُرخان، سلسله ایلخانانِ بزرگ مغول به پایان رسید.
نباید از حق گذشت که در این زمان هنر و ادب، بویژه معماری رشد فراوان یافت و دهها ساختمان مجلل برپا شد. این دوره از نظر معماری شکوه اسلام نامیده شده است و از آسیای میانه تا مصر این عمارتها با اصول مغولی ساخته شدند. اما باز هم هموطنان فارسگرای ما تکرار مکرر می کنند تا بر ذهن مردم ما بقبولانند که این هنر و علم را از فارسها یاد گرفته اند. جالب است پژوهشگران عالم این رشته، در سراسر جهان و در تمام دانشگاههای جهان این سبک را سبک مغولی نام داده اند. البته آنان را گاهی چنان به افراط رفته اند که تاثیر هنر سلجوقی را از یاد برده اند. بی تردید هنر سلجوقیان در تمام زوایای هنر مغلولی مشاهده می شود و امروز در اکثر دانشگاهها بدین نتیجه نزدیک شده اند. هیچ اثری از هنر رومی و یونانی که در هنر هخامنشی دیده می شود در این هنر جایی نیافته است. بلکه بیشتر سبک سلجوقی در صدر قرار دارد که امروز آن هم بنام هنر اسلامی در تمام مراکز علمی پذیرفته شده است. در اینجا دو کتاب که سعی کرده اند از تازه ترین یافته ها بهره بگیرند و در تبریز هم چاپ شده است معرفی کنم: یکی کتاب مقدمه ای بر تار یخ معماری آذربایجان است که توسط محمود اوریا نوشته شده و توسط نشر اختر در سال 1394 منتشر شده است. هر چند انتقاداتی بر این کتاب وارد است اما راه را گشود است و رهروانش باید اصلاح و تکمیلش کنند. کتاب دوم، سیز تطور هنر در آذربایجان است که آقای روح الله عباس خانی نوشته اند و در آن هنرهای مختلفی همچون نقاشی، خوشنویسی، نمایش و موسیقی را مد نظر قرار داده اند. البته این کتاب در سال 1384 چاپ شده و در آن به مکتب اول تبریز اشاره های خوبی شده است.
برگردیم به تاریخ. غازان خان تبریز را پایتخت خود قرار داد. وزیر کاردانی همچون رشیدالدین فضل اله همدانی را داشت که کارهای ساخت و ساز با قدرت تمام ادامه یافت و در عرصه های مختلف علمی و هنری نیز توسعه و رشد چشمگیری بعمل آمد. بعد از عازان خان اولجایتو که خدابنده هم نامیده می شود به حکومت رشید. او هم مسلمان شد. همانگونه که می بینیم هر یک از سلاطین جدا از هم به اسلام روی می آورند. همین امر نشانگر تساهل و تسامح در امر دین بشمار می آیدو اما در ادامه تعصب های دینی، عرصه را بر علم و اندیشه تنگ می کند و تشیع غالب می گردد و جسته – گریخته جنگ های مذهبی هم راه می افتد. نمونه ای در زمان غازان خان مشاهده می کنیم. که غازان برای شورش مردم گیلان، یک شاعر متشرع را مامور سرکوب می کند و شاعر امداری چون بوراق بابا را مامور این امر می کند و متاسفانه بوراق بابا در این حاوثه کشته می شود. جسد او را به سلطانیه می آورند و امروز مقبره اش در خانقاه چلبی اوغلو در نزدیکی همان گنبد سلطانیه موجود است. دیوان اشعار بوراق بابا نیز در دست است. البته فقط تعدادی از اشعار وی منتشر شده و دیوان کاملش هنوز نشر نیافته است.
مکتب تبریز – دوره اول منسوب به همین زمان ایلخانان است. دور دوم مکتب تبریز به دوره ی جلایریان مربوط می شود و دوره ی سوم آن در دوره ی حکومت قیزیلباشلاار که امروز صفویه نام گرفته است اوج یافته است. اینجا عرض کنم که نام صفویه تنها برای طریقت تصوف شیخ صفی گفته شده است و حکومت قیزیلباشلار توسط شاه اسماعیل ربطی به صفویه که از نام شیخ صفی و صفا گرفته شده است ندارد. در تاریخ حتا یک نمونه هم وجود ندارد. بلکه در 100 سال گذشته است که بر سر زبانها انداغخته اند و بقولی دیگر جا افتاده است. چه بهتر که بگوییم سلسله قیزیلباشلار و نه صفویه.
شجرهنامه شاهان ایلخانی ایران عبارتند از:
هولاکوخان پسر تولوی پور چنگیز از ۶۵۱ تا ۶۶۳ ه.ق
اباقاخان پسر هولاکو از ۶۶۳ تا ۶۸۰ ه.ق
تگودار (سلطان احمد) پسر هولاکو از ۶۸۰ تا ۶۸۳ ه.ق
ارغونخان پسر اباقا از ۶۸۳ تا ۶۹۰ ه.ق
گیخاتوخان پسر اباقا از ۶۹۰ تا ۶۹۴ ه.ق
بایدوخان پسر طرغان پسر هولاکو از جمادیالاولی ۶۹۴ تا ذیقعدهٔ۶۹۴ ه.ق
غازان پسر ارغون از ۶۹۴ تا ۷۰۳ ه.ق
الجایتو (خدابنده) پسر ارغون از ۷۰۳ تا ۷۱۶ ه.ق
ابوسعید بهادرخان پسر الجایتو از ۷۱۶ تا ۷۳۶ ه.ق /
اما از طرف دیگر وزرای ایلخانان نیز حائز اهمیت بوده اند و نقشی در پیشبرد اهداف خاقانهای ایلخانی ایفا کرده اند. این وزیران عبارتند از:
اُلُغبیتِکچی یا سیفالدین بهادر بن عبدالله خوارزمی با نام سیفالدین احمد بیتکچی وزارت هولاکوخان را بین سالهای ۶۵۴–۶۶۱ ه.ق بر عهده داشته است.
شمسالدین محمد جوینی بین سالهای ۶۶۱–۶۸۳ ه.ق وزیر هلاکو خان، اباقا خان و احمد تگودار بوده است. سپس سعدالدوله ابهری یک سال یعنی سال ۶۹۰ ه. وزیر ارغون خان شده است.
صدرالدین احمد خالدی زنجانی (چاویان) سه بار وزیر شده، از جمله وزیر گیخاتوخان ( ۶۹۱– ۶۹۴)، غازان خان (696 – 697)
جمالالدین ابوالحسن علی بن محمد دستجردانی
رشیدالدین فضلالله همدانی (۶۹۷–۷۱۷ ه.ق)
خواجه سعدالدین محمد ساوجی یا آوجی - غازان خان و اولجایتو
رشیدالدین فضلالله همدانی (۶۹۷–۷۱۷ ه.ق) و
تاجالدین علیشاه بن ابیبکر جیلان تبریزی وزیر اولجایتو، ابوسعید بهادر خان
یکی هم غیاثالدین محمد علیشاهی ابوسعید بهادر خان
بیشتر این وزیران اهل علم و ادب بودند و آثاری از خود بر جای نهاده اند. معروفترین آنها رشیدالدین فضل اله همدانی است که کتاب جامع التواریخ از برجشته ترین آثار تاریخ سرزمین ماست. او به دلیل وزارت و نزدیکی اش به سلطان مغول، دسترسی کاملی به منابع سری مغولها نیز داشته است و به همین دلیل توانسته است معلومات دست اولی را در کتاب خود بیاورد.
هنر دوران ایلخانیان از دورانهای شاخص هنر اسلامی در ایران و آسیای مرکزی بهشمار میرود.
با تثبیت حکومت مغولها و ایجاد خاندان ایلخانیان هنرمندان را به پایتختهای خود در تبریز و مراغه کشاندند، از طرفی هم وجود امنیت سبب شذد در بسیاری از شهرهای مرکزی قلمرو ایلخانیان نیز توسعه یابد و رشد کند. بنابراین آبادانی را در تمام قلمرو ایلخانان مشاهده می کنیم و نمونه هایی که امروز باقی مانده اند یکی – دو تا نیست.
معماری و هنرهای وابسته نظیر کاشیکاری و گچبری نیز در این دوره رشد قابل توجهی داشت. در معماری دوره ایلخانان به سبک مساجد و کاروانسراهای پیش از خود ساخته میشد. بیشتر ساختمانهای دوره ایلخانی به سبک دوره سلجوقی بنا شدهاند.
برخی از بناهای مهم این دوره عبارتند از:
در اصفهان: مدرسه امامی ، مدرسه و مسجد جامع اصفهان و محراب اولجایتو
اردکان – آثار چندی از دوره ایلخانی وجود دارد مانند مسجد، کاروانسرا و مدرسه.
گنبد سلطانیه، خانقاه چلبی اوغلو و ملاحسن کاشی در سلطانیه
سلطانیه مرکزی برای تحصیل بیش از 6000 عالم بوده است.
بقایای کاروانسرای بیستون/ دوره ایلخانی
تبریز:
ارک علیشاه / ربع رشیدی / شنب غازان و . . . تونل بین ارک علشاه با شنب غازان هنوز هم که هنوز است بررسی نشده است. از بزرگی مسجد ارک سخن می گویند باورپذیر جلوه نمی کند.
ربع رشیدی
یک دانشگاه و یک شهر دانشگاهی بوده با تمام امکانات یک شهر دانشگاهی. بیش از 10 هزار ساکن داشته و بیش از 1000 عالم از سراسر دنیا.
مراغه
در مراغه بیش ار 300 آثر باستانی شناخته شده است که بیشتر آنها از دوره سلجوقی و ایلخانی باقی مانده است. رضدخانه، گنبد سرخ، آثاری که توسط خواجه نصیرالدین ساخته شده مانند ساعت سایه ای
در سال 656 هجري قمري توسط هلاكوخان به علت موقعيت جغرافيايي و سياسي آن زمان به پايتختي برگزيده شد و تا دهه هفتاد اين قرن به عنوان مركز بزرگترين قلمرو اسلامي در تاريخ ايران پس از اسلام شكوفا شد.
مکتب تبریز در نقاشی:
مجموع آثار نگارگری این دوره را از آنجا که در تبریز پدید آمدند، به نام مکتب تبریز میخوانند. تنوع رنگی و دقت در طرحها با رعایت جزئیات نیز خصیصه دیگر این مکتب میباشد. در اکثر نقاشیهای این مکتب نیز شاهد یک نکته مشترک هستیم، نقشهای اصلی با رنگهایی تیره تر از زمینه کشیده شدهاند.
پژوهشگران ایرانی از روی تعصب های نژادگرایانه شان سعی دارند نمای کاملا ضعیفی مکتب تبریز نشان دهند و هنر شهرهای دیگر را برتر و یا برابر با این هنر نشان دهند. می دانیم امنیتی که در شهرهای دیگر از جمله مرکز ایران وجود داشت، هنرمندانی نیز جذب این شهرها شده اند و یا هنرمندان آذربایجان نیز توسط سلاطین بدان شهرها به مأموریت رفته اند.
خوشنویسی و هنر کتابسازی مورد توجه فراوان قرار گرفت خوشنویسی جان تازهای گرفت. در این دوره در عرصه خوشنویسی اسلامی، نخستین خط عربی – از جمله خط تعلیق – که تبریزیان در پیدایش و ایجاد این امر پیشقدم بودند به میدان بیاید.
تذهیب نیز چون گذشته شامل آرایش میان سطرها بود و در نسخههایی نیز طلا اندازی بر زمینه کاغذ دیده شدهاست. طلا اندازی یعنی دور کلمات یا جملات را با خطوطی که مناسب با حرکت خط بوده، حاشیه بندی میکردند. سپس فاصله میان سطرها را با رنگ طلایی پر میکردند. این شیوه به خصوص در عهد ایلخانیان مورد توجه قرار گرفتهاست.
نهضت کتابآرایی آغاز شد. پیش از آن عمده تولیدات هنری و کتابسازی نفیس در انحصار تولید و رونویسی قرآن بود. در این دوره کتابهایی ادبی مثل کلیله و دمنه و مانند آنها را بارها رونویسی کردند. همین آثار باعث ایجاد نقاشیهایی شد که روشنگر شیوه نقاشی این دورهاست. برخی از پژوهشگران شیوهی نقاشیهای این دوره رااز نظر فنی به مراتب قویتر از نقاشیهای عهد سلجوقی می دانند. رنگها تنوع بیشتری دارند، طرحها از دقت بیشتری برخوردارند و دقت در جزئیات به چشم می خورد.
در معماری نیز پیشرفت های محسوسی بوجود آمد.
ایرانشهری ها نوشته اند: دودمان ایلخانی زندگی چادرنشینی را برتر میشمردند از این رو تا نیمه دوم سده هفتم جز بناهای معدودی از معماری غیرمذهبی، دستآوردی در معماری نداشتند. بناهایی که آنها در پایتختهای خود مراغه، تبریز، بغداد و سلطانیه بنا نهادند، بعدها از زلزله، یورشها و دورههای متوالی اشغال مصون نماند؛ طراحی شهری آنها را نمیتوان با اطلاعات موجود تاریخی بازآفرینی کرد. همچنین ایرانشهری ها باز می نویسند: بلیه مغولان و حکومت ایلخانان در ایران، دورهای از افول و انحطاط ایرانیان را به همراه آورد. زوال اخلاق و معنویات و رواج دکان ریا و میدان دار شدن مدعیان و متشبهان و کارگزاران ناشایست و مال اندوز، بر پریشانی اوضاع و نابسامانیهای اجتماعی هر چه بیشتر میافزود.
در پاسخ به همین نوشته ها که مکرر در مکرر هم تکرار شده نگاهی به آثار باقی مانده از ایلخانان کافیست. معماری دوره ایلخانی آنچنان باشکوه و زیباست که در عرصه ی جهانی مورد تقدیر قرار گرفته است.
آنچه که در شهر تبریز وجود دارند یک بررسی ساده عظمت آن ها را نشان می دهد. شکوه و عظمت ارک علیشاه که در حقیقت یک مسجد بسیار باشکوه و پر جبروت بوده است و امروز تنها یک دیوار آن باقی مانده است به تنهایی عظمت باورناپذیر آن را نشان می دهد. همچنین شام غازان تبریز که هم کاخی بزرگ بود و هم تاسیسات جانبی آن مانند مهمانخانه، کتابخانه و انواع تاسیسات راحتی نشان از اوج هنر معماری و شهرسازی است. اما چگونه این تاریک اندیشان ایرانشهری اینهمه عظمت چشم می پوشند و به دروغ به پوشاندن هنر معماری این دوره می پردازند. رفته رفته پژوهشگران اروپایی نیز پی به اینهمه دروغ می برند و دیگر آبرویی برای این نویسندگان که با تحریف بسوی تئوری سازی ایرانشهری سندسازی می کنند آگاه گشته و حقایق را رو می کنند.
یکی از نخستین اقدامات ایلخانان پس از فتح بغداد، تأسیس رصدخانهای در مراغه، پایتخت تابستانی آنها در شمال غرب ایران بود. بنای این رصدخانه در بالای تپهای در پانصد متری شمال شهر، در سال ۶۵۷ شروع شد. کاوشهای باستانشناسی در این نقطه شانزده واحد معماری را مشخص کردهاست. از جمله یک برج مرکزی، یک کارگاه ریختهگری برای ساخت ابزار و وسائل نجومی، پنج برج مستقل و چند بنای بزرگ. جای وسیع و کیفیت مواد به کار رفته در رصدخانه مراغه مثل سنگ، آجر پخته و کاشیهای لعابدار و زرّینفام نشاندهنده اهمیت اخترشناسی و اخترگویی در نزد مغولان شمن باور است
حکومت ایلخانان نتیجه مهمی برای نقاشی داشت: بنیانگذاری نوعی هنرپروری که سنت کار گروهی هنرمندان در کتابخانه - کارگاه سلطنتی را پدیدآورد. در محیط فرهنگی جدید فعالیت نقاشان در عرصه کتابنگاری وسعتی قابل ملاحظه یافت. کوشش آنان بیش از پیش معطوف شد به حل مشکل ناهمخوانی سنتها و تأثیرات مختلف هنری؛ و بلندپروازی یا علاقهمندی حامیان نیز آنان را در رسیدن به این هدف یاری کرد.
تحت حمایت ایلخانان کتابنگاری در زمینه علمی و تاریخی رونق گرفت. برخی متون قدیم نیز به سفارش آنان بازنویسی و مصور شد. کارگاههای تولید نسخههای مصور عمدتاً در مراغه و تبریز قرار داشتند. قدیمیترین نسخه مصور این دوره، ترجمه فارسی منافع الحَیَوان ابن بختیشوع است که به دستور غازان خان در مراغه تدوین شد (۶۸۹). نسخه مصور دیگری با نام جامع التواریخ رشیدالدین فضلالله تکوین یافت. از دیگر محصولات کارگاه تبریز، یک شاهنامه مصور بزرگ اندازه بود که امروزه به نام کسی که آن را در اوایل سده بیستم تصاحب کرد، به شاهنامه دموت مشهور شدهاست. نسخه مزبور احتمالاً در اصل حدود ۱۲۰ نگاره داشته که توسط چند نقاش (احتمالاً، متعلق به دو نسل) اجرا شده بودند؛
ابوسعیدنامه، کلیله و دمنه، معراجنامه و تاریخ چنگیزی از جمله کتابهایی بودند که توسط نگارگری به نام احمدِ موسی در زمان سلطان ابوسعید مصور کرد که برخی اوراق پراکنده آنان باقی است
یکی از مهمترین خصوصیت سلاطین ایلخانی تساهل و تسامحی است که در عرصه ی آزادی دین و مذهب، همچنین زبان روا داشته اند. موارد بسیاری در تاریخ این دوره در باره آزادی های دینی و زبانی مردم سرذاسر قلمرو وجود دارد. این نکته همان موردی است که هموطنان فارسگرای ما روی آن سرپوش می گذارند و ایم امر را دوست ندارند زیرا خود به هیچ عنوان موافق با چنین آزادیهایی نیستند و امروز از این جهت بزرگترین جنایت ضد انسانی را مرتکب می شوند.
در باره معماری ایلخانیان تاکید بیشتر باید صورت گیرد. موراد بسیاری برای این شکوه و عظمت و هنر معماری وجود دارد. دوره ایلخانی را میتوان جزو یکی از درخشانترین دورانهای تاریخ اسلامی ایران در ظهور بانیان، حامیان و کارگزاران عرصه عمران دانست. نهتنها اشخاص خاص و عام، بلکه وجود دیوانهایی برای امور معماری و نظارت و توسعه عمران و آبادی در این دوران قابلتامل است. تشویق و تنبیهی که در این دوران برای حمایت از معماری یا کوتاهی در اجرای امور آن برای افراد در نظر گرفته میشد خود از حساسیت امر معماری در این دوران خبر میدهد.
در دوره ایلخانی و زمان اصلاحات غازانخان، جدا از حمایت شخصی امرای ایلخانی از معماری، دیوانهایی در این دوره برای نظارت بر معماری و آبادانی که بهصورت مستقیم و غیرمستقیم پیگیر این امور بودند، تاسیس شدند. این دیوانها تا پایان دوران ایلخانی با تغییر و توسعه در شکل و مفهوم اجرایی و اداری خود همچنان پابرجا بودند.
برای این دوران میتوان از پنج دیوان مهم که در ارتباط با امور معماری و عمران تاسیس شده بود سخن گفت. دیوان خاصه، دیوان عمارت، دیوان خالصات، دیوان بایرات و دیوان مساس که هریک از این سازمانهای دولتی به نحوی در بخشی از نظام معماری دخیل بودند. همچنین این احتمال را میتوان درنظر داشت که بهدلیل وظایف این دیوانها در امور ساختمانی و معماری، معماران و مهندسانی ویژه در خدمت به این دیوانها بودند که صرفا در این سازمانها مشغول به کار میشدند. از این رو، بسیاری از ساختوسازهای این دوران از سوی این دیوانها انجام میشد که در توسعه و ساخت کاروانسراها، مدارس، خانقاهها، حمامها و سایر بناهای عمومی مشارکت داشتند و نقشههای این بناها را به شیوهای یکسان در شهرها و راههای تجاری و مسافرتی برپا میکردند. بنابراین بسیاری از طرحها و اجرا و نظارت بر ساختمانهای این دوران، مستقیما از طریق این ارکان دولتی صورت میگرفت.
در ساختمان هاي معماری ايلخانی اهميت زيادي به عموديت و ظرافت اشكال منتخب داده شده است و با مقايسه با آثار ساختمان هاي سلجوقي، نسبت اطاق ها تغيير داده شده و اطاق ها از نظر بلندي، نسبت به اندازه هاي افقيشان، بلند شده اند.
در دوره ايلخانان نسبت به دوره سلجوقيان، ايوان ها باريكتر و قدرت ساختماني بنا عمداً تمركز داده شده است. حد فاصل خارجي و داخلي ديواره ها و جرزها در عمق كار شده و به همين جهت ديوارهاي ضلعي نازك و جرزهاي سنگين گوشه اي بوجود مي آورد. در داخل شبستان ديوارها را به همان ترتيب نازك مي ساختماند و فقط نقاطي را كه تمام سنگيني گنبد بر روي آنها بود، ضخيم می ساختند.
مقبره های معماری ايلخانی به پيروي از رسم قديم جدا ساخته شده و از همه سمت باز بوده است. شواهد ابنيه ي باقيمانده نشان مي دهد كه قبور سلاطين در نقاط مخصوص قرار داده مي شد و قبر افراد بسيار مهم گاهي در ناحيه اي معمور در نزديكي مسجد يا زيارتگاه انتخاب مي شد، ولي محل معمول براي ساختمان مقبره هاي برجي يا زيارتگاه يكي از قبرستان هاي محلي بود.
علاوه بر مقبره های ساخته شده توسط معماری ایلخانی يك نوع ساختمان ديگر نيز معمولاً منفرد است و آن كاروانسراها بود كه يا در خارج شهر در امتداد جاده هاي تجاري و يا نزديك دروازه شهر ساخته مي شد. بناهايي كه براي مصارف ديگر ساخته مي شد معمولاً در نواحي آباد برپا مي گرديد و جهت معين و محور طولي داشت. چون اين بناها جنبه ديني داشتند، جهت آنها در جهت معين محراب قرار داشت و طول بنا از سردب ورودي تا محراب بود.
روش و مصالح ساختماني در معماری ایلخانی نقش اساسی داشته است. انواع آجرها، کاشیها و دیگر مصالح از دید تیزبین مهنسان امروز در بررسی معماری ایلخانی از نظرها پنهان نمانده است.
ادبیات ترکی
در این دوره ادبیات ترکی جانی دوباره یافته است که اشاره ای بسیار کوتاه بدان می شود تا اندکی از غنای ادبیات ترکی در عصر ایلخانی گفته شده باشد.
ابتدا باید از نگارش سه فرهنگ لغت ترکی در این تاریخ یاد کنیم که نشان می دهد زبان ترکی در آذربایجان بسیار استوار و زبان عمومخ مردم بوده است. البته از قیس رازی که لغات زبان قانقیلی را در دوره خوارزمشاهان تدوین کرده بود اطلاع داریم. این اثر باوجود بی اعتنایی در فرهنگ امروز ایران، از ارزش بسیار بالایی برخوردار است زیرا جزو اولین و علمی ترین بررسیهای زبانی و شیوه ی تطبیقی زبان در 50 سال پیش است. اما نوشتن سه فرهنگ لغات ترکی اهمیت زبان ترکی را نشان می دهد:
هندوشاه نخجوانی – صحاح العجم
تحفه حسام – حسام الدین خویی
لغت ابن مهنا – جمال الدین ابن مهنای تبریز (سه لغت شناس آذربایجانی از سه شهر: تبری، خوی و نخجوان. ابن مهنا در اثر خود از بومی بودن زبان ترکی در آذربایجان سخن می راند و در بسیاری از اوقات واژگان این سرزمین را با واژگان مشابه آسیای مرکزی مقایسه می کند. این امر خود نشانگر اندیشه های زبانشناسان آن دوره نسبت به زبان رایج آذربایجان را نشان می دهد.
دیگر شاعران این دوره که امروز اشعار و آثار آنان در دست است عبارتند از: آبدال موسا، اخی ائورن (شیخ محمود الخویی – ملانصرالدین)، گئییکلی بابا، همام تبریزی، افتخارالدین محمد بکری قزوینی، خواجه نصرالدین طوسی ، اخی جعفر خطیر زنجانی، بهاءالدین چلبی (اخی تورک)، بیرک قوشچو اوغلو
مولوی، خواجه مسعود ابن احمد (سهیل و نوبهار)، عاشق پاشا، مولانا عتیقی زنجانی، نصیر باکویی، اوحدی مراغه ای، محنتی، عنبراوغلو و . . . که در مورد آثار و خلاقیت علمی – ادبی هر یک می توان ساعتها سخن گفت که متاسفانه این اندیشه ها در آثار آنان از نظر مردم ما پنهان مانده است زیرا هنور امکان چاپ این آثار ممکن نگشته است. در واقع مشاهده می شود که نژادپرستی و چسبیدن به یک زبان و ممنوع کردن زبانهای دیگر در کشور عزیز ما، چه بلایایی را بر سر مزدم می آورد و فرهنگ ایران را محدود می کند.
منابع:
ابن الطقطقی، محمد بن علی، الفخری فی آداب السلطانیه، عبدالقادر مایو، حلب، دارالقم.
اشپولر، برتولد، تاریخ مغول در ایران، ترجمه محمود میر آفتاب، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۸۶ش.
اقبال، عباس، تاریخ مغول، تهران، نگاه، ۱۳۸۷ش.
تاریخ ایران کمبریج، پژوهش دانشگاه کمبریج، ترجمه حسن انوشه، تهران، امیر کبیر، ۱۳۸۱ش.
جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران، تهران، علم.
خواند میر، غیاث الدین، تاریخ حبیب السیر، تهران، خیام، ۱۳۸۰ش.
فضل الله همدانی، رشید الدین، تاریخ مبارک غازانی، تحقیق کارل یان، هرتفرد، استفن اوستین، ۱۹۴۰م.
نطنزی، معین الدین، منتخب التواریخ معینی، تصحیح پروین استخری، تهران، اساطیر، ۱۳۸۳ش.
م. کریمی، تاریخ ادبیات آذربایجان، ج 3، تبریز، 1395.
+ نوشته شده در سه شنبه سی ام فروردین ۱۴۰۱ ساعت 11:3 توسط م. کریمی
|