برچسب‌های تجزیه طلبی / اکبر اعلمی

کم نیستند آنانی که آگاهانه یا ناآگاهانه، و بی‌توجه به پیامدهای آن، برچسب «تجزیه‌طلبی» را چونان حربه‌ای سیاسی بر پیشانی کنشگران و پاسداران میراث فرهنگی قومیِ دلبسته به ایران و باورمند به وحدت و همبستگی ملی می‌کوبند؛ غافل از آن‌که ترک‌زبان‌ها نه اقلیتی مهاجر و پراکنده، بلکه بخشی اصیل و ریشه‌دار از بافت جمعیتی، تاریخی و جغرافیایی ایران‌اند؛ بخشی که نه قابل حذف است، و نه سزاوار چشم‌پوشی.

انگ تجزیه‌طلبی زدن به طیف گسترده‌ای از دغدغه‌مندان هویت قومی، قبح جدایی‌طلبی را در میان این جمعیت متنوع و پرشمار از میان می‌برد و آتش تفرقه را در خرمن وحدت ملی می‌افکند.

مطابق برآوردهای آماری معتبر، جمعیت ترک‌زبان ایران میان ۳۵ تا ۴۵ میلیون نفر تخمین زده می‌شود که تنها حدود یک‌سوم آن‌ها در چهار استان آذربایجان‌شرقی، آذربایجان‌غربی، اردبیل و زنجان زندگی می‌کنند. به بیان دیگر، بیش از ۶۵ درصد ترک‌زبان‌ها در استان‌هایی چون تهران، البرز، همدان، قزوین، مرکزی، گلستان، خراسان شمالی، خراسان رضوی، اصفهان، کهگیلویه و بویراحمد، چهارمحال و بختیاری و... سکونت دارندآن‌هم نه به‌عنوان مهاجرانی تازه‌وارد، بلکه بسیاری‌شان نسل‌اندرنسل در این مناطق زیسته و بخشی از هویت محلی و ملی ایران بوده‌اند.

در چنین شرایطی، آیا معقول است مردمی با این سطح از پراکندگی و پیوند تاریخی، داوطلبانه خواهان جدایی از سرزمینی شوند که خود نیز در ساختنش نقش داشته‌اند و در جزءجزء آن سهیم‌اند؟

تجزیه‌طلبی؟ این برچسب، نه تنها با واقعیت جمعیتی و جغرافیایی ترک‌زبان‌ها ناسازگار است، که توهینی آشکار به تاریخ معاصر ایران است.

و چه تاریخی!

اگر به حافظه‌ی جمعی این ملت بنگریم، ترک‌زبان‌ها همواره در کنار دیگر اقوام ایرانی، در پاسداری از تمامیت و هویت ملی نقش‌آفرین بوده‌اند؛ از قزلباش‌های صفوی که دیوار دفاعی ایران را در برابر عثمانی و ازبک‌ها مستحکم کردند، تا رزمندگان قفقاز در عصر قاجار؛

از ستارخان و باقرخان که تبریز را در خون و غیرت شستند، تا مهدی و حمید باکری، علی تجلایی و ده‌ها سردار عاشورایی که پیکرشان در فاو و شلمچه آرام گرفت.

این‌ها همگی فرزندان این سرزمین بودند که ایران را نه جدا از خود می‌دانستند، نه خود را جدای از ایران.

و حال، پرسش این است: کدام عقل سلیم، در برابر این همه پیوند و مشارکت، اتهام تجزیه‌طلبی را روا می‌دارد؟

یا باید بی‌خبر از تاریخ بود، یا گرفتار تعصب، یا شاید هم بازیچه‌ی سناریوهای بدخواهانه.

در چنین وضعیتی، اگر کسی خیال جدایی‌طلبی در سر بپروراند، یا از عقل بی‌بهره است یا از انصاف؛ وگرنه کدام خردمند، از جایگاهی که در ساختار تاریخی و سرزمینی ایران دارد و سهمی که از این سرزمین مشاعی دارد، چشم می‌پوشد و دل خوش می‌دارد به تملک موهومی بر چند استان محدود؟

نه، ترک‌زبانان نه سودای جدایی دارند و نه بیگانه با ایران‌اند؛ آنان، همچون فارس و کرد و عرب و لر و قشقایی و بلوچ و ترکمن و گیلک و مازنی و ...، وارثان این سرزمین‌اند؛ همدل در رنج‌ها و شریک در افتخارها.

بیایید به‌جای انگ‌زنی و طرد یکدیگر، با احترام به حقوق فطری و قانونی همه‌ی اقوام ایرانی، کینه‌ها و جدایی‌ها را به وحدت و همبستگی بدل کنیم؛ که راه ماندگاری، اعتلا و خوشبختی ما، تنها از گذرگاه اتحاد آگاهانه و انسجام مشروط می‌گذرد.