تورک ائپیک داستانلاری / پروفسور دوکتور اومای گونای
تورک ائپیک داستانلاری
پروفسور دوکتور اومای گونای «فولکلور و میتولوژی» اثرینین ۲جی جیلدینده، ۱۹۹۲، صص ۳-۱۱ بو معلوماتی بیزمله پایلاشیر:
همانگونه که در تمام ادبیات جهان مشاهده میشود، اولین نمونههای ادبیات ترکی نیز داستانها (حماسهها) هستند.
داستانها، که آثار آغازین ادبیات جهان محسوب میشوند، علاوه بر داستانهای آفرینش در موضوعات مختلف، روایتهای منظوم بلندی هستند که دربارهی یک قهرمان یا رویداد تاریخی تأثیرگذار در زندگی یک ملت، با نمادها و بیانهای غنی شده توسط تخیل جمعی آن مردم، شکل گرفتهاند.
داستانهای ترکان از هونها، گؤکتورکها، قیرغیزها، قزاقها، قاراخانیان، سلجوقیان و عثمانیان باقی مانده اند.
حماسههای ترکی و ویژگیهای آنها
حماسهها به عنوان آرمانیترین آثار ادبیات جهان شناخته میشوند، چرا که مبارزات جمعی یک ملت را در چارچوب ارزشها، قوانین و معانی مشترک تفسیر کرده و گذشته و آینده جامعهای را که در آن زنده نگه داشته شدهاند، نمایندگی میکنند.
ویژگیهای کلیدی حماسههای ترکی:
- بازتاب واقعیت تاریخی:
حماسهها همیشه روایتگر دقیق حقایق تاریخی نیستند.
رویدادها و قهرمانان تاریخی در حماسهها بر اساس آرزوها، انتظارات، ارزشها و وجدان جمعی ملت آرمانیسازی شدهاند.
این رویدادها با خاطرات گذشته ترکیب شده و به عنوان واقعیت تاریخی ارائه میشوند.
- آینه هویت ملی:
هویت ملی، ویژگیها، جهانبینی مشترک و خاطرات جمعی هر ملت در حماسههایش متجلی میشود.
نقاط قوت و ضعف، درست و نادرستهای هر تمدن در حماسههایش منعکس شدهاست.
- ارزشهای محوری در حماسههای ترکی:
تعهد به وعدهها
مدارا با ضعیفان و مغلوبان
روحیه کمکرسانی
شجاعت و جنگاوری
مهارت در سوارکاری
آرمانهای جهانگشایی
- محتوا و درونمایه:
آفرینش جهان و انسان (زن و مرد)
تولد ملت ترک
تأسیس، رشد و افول دولتهای ترک
پیروزیها و شکستهای تاریخی
افسانههای تبیینی مختلف
نکته مهم این است که حماسههای ترکی نه تنها روایتگر تاریخ، بلکه حامل ارزشها، آرمانها و جهانبینی مردمان ترک هستند و نقش مهمی در شکلدهی به هویت فرهنگی آنها ایفا میکنند.
با نگاهی اجمالی به تاریخ ترکها، زندگی آنها با فتوحات آغاز شده و با تصرف سرزمینهای جدید و تبدیل آنها به وطن توسعه یافته است. آسیای مرکزی به عنوان اولین وطن اصلی هرگز کاملاً رها نشده است. اقوام ترک از اولین وطن خود یعنی آسیای مرکزی در سطح وسیعی از جغرافیای جهان پراکنده شدهاند و امروزه در هفت جمهوری ترک، بسیاری از جوامع خودمختار و به عنوان اقلیت تحت حکومت دولتهای مختلف زندگی میکنند.
فرهنگ ترک نیز به موازات چندبعدی بودن تاریخ و جغرافیا، با سطوح و ذخایر مختلف غنی شده و متنوع گشته، اما در عین حال مشترکات خود را از منبع اولیه حفظ کرده و به امروز رسیده است. به همین دلیل، حماسههای ترک نیز به موازات حوزههای زبانی و فرهنگی ناشی از چندبعدی بودن تاریخی و جغرافیایی، متنوع شدهاند.
حماسههای ترک به طور کلی بر اساس حوزههای فرهنگی، ترتیب زمانی و وحدتهای سیاسی که در آن شکل گرفته یا حفظ شدهاند.
اسطوره آفرینش ترکی – داستان آفرینش
خلاصه داستان آفرینشی که توسط ورتسکی از آلتای جمعآوری شده به شرح زیر است:
در آغاز، زمانی که نه زمین بود و نه آسمان، جهان تنها از آبهای بیپایان تشکیل شده بود. اولگن خداوند بیوقفه در این جهان بیکران پرواز میکرد. ناگهان صدایی از آسمان به اولگن دستور داد تا سنگی را که از دریا بیرون آمده بود بگیرد. اولگن با فرمان آسمان جایی برای نشستن یافت و اندیشید که زمان آفرینش فرا رسیده است:
“جهانی میخواهم، تبار و نژادی بیافرینم
این جهان چگونه باشد؟ با چه ویژگیهایی بیافرینم؟
راهش چیست؟ چگونه خلقش کنم؟”
ناگهان آق آنا (مادر سفید) که در آبها زندگی میکرد، روی آب ظاهر شد و به اولگن گفت:
اگر میخواهی بیافرینی ای اولگن، این کلمات مقدس را به عنوان خالق بیاموز:
همیشه بگو ‘انجام دادم پس شد’ و چیز دیگری نگو.
به ویژه هنگام آفرینش، نگو ‘انجام دادم پس نشد’.”
آق آنا این را گفت و ناپدید شد. این فرمان هرگز از گوش اولگن دور نشد. او همچنین از نصیحت انسانها خسته نشد: “بشنوید ای مردم، به موجود نگویید نیست. وجود را انکار نکنید که نابود شوید.”
اولگن به زمین نگاه کرد و گفت: “زمین آفریده شود!” و به آسمان نگاه کرد و گفت: “آسمان آفریده شود!” با این فرمانها، زمین و آسمان آفریده شدند. اولگن سه ماهی بسیار بزرگ آفرید و جهان را بر پشت آنها قرار داد. بدین ترتیب جهان دیگر متحرک نبود و در جای خود ثابت شد. اولگن ماندی شیری را مأمور کرد تا مراقب ماهیها باشد و نگذارد وقتی ماهیها حرکت میکنند، آب جهان را فرا گیرد.
پس از آفرینش جهان، اولگن به قله کوه طلایی بزرگ آلتای رفت و در آنجا نشست، جایی که قلهاش به ماه و خورشید میرسید اما دامنههایش به زمین نمیرسید. جهان در شش روز آفریده شد و در روز هفتم اولگن به خواب رفت. وقتی بیدار شد، دید چهها آفریده است: علاوه بر ماه و خورشید، نه جهان دیگر، نه دوزخ و یک زمین آفریده بود.
روزی اولگن تکهای گل را بر تودهای کوچک از خاک که در دریا شناور بود دید و گفت: “باشد که این انسان باشد، و پدر انسان گردد.” ناگهان گل روی خاک به انسان تبدیل شد. اولگن این اولین انسان را “ارلیک” نامید و او را برادر خود خواند. اما قلب ارلیک پر از حسد و جاهطلبی بود. او عصبانی بود که مانند اولگن قدرتمند و خلاق نیست.
سپس اولگن هفت انسان از استخوانهای نی و گوشت خاک آفرید. از ترس اینکه ارلیک به جهانی که آفریده بود آسیب بزند، اولگن قهرمانی به نام “ماندی شیری” را برای محافظت از انسانها آفرید. سپس در گوشهای آن هفت انسان دمید تا به آنها زندگی ببخشد و در بینیشان دمید تا به آنها عقل دهد. اولگن “مای-تیره” را برای حکمرانی بر انسانها آفرید و او را خان انسانها کرد.
افسانههای آفرینش جمعآوری شده از یاکوتیها (ساکا) نیز گونههای مشابهی از داستان آفرینش آلتای هستند. گمان میرود این افسانهها که در قرن نوزدهم جمعآوری شدهاند، تحت تأثیر ادیان و فرهنگهای مختلف قرار داشتهاند.
داستان سالتوک بوغرا خان
در شب معراج، هنگامی که حضرت محمد (ص) بر پشت براق، اسب بالدار، به آسمانها عروج کرد، در طبقات آسمان پیامبران پیش از خود را دید. در میان آنها، یکی را نشناخت و از جبرئیل پرسید که او کیست.
جبرئیل پاسخ داد: «این پیامبر نیست. این روحی است که سه قرن پس از وفات شما به دنیا خواهد آمد. این روح که دین شما را در ترکستان منتشر خواهد کرد، «عبدالکریم سالتوک بوغرا خان» نامیده خواهد شد.» حضرت محمد (ص) پس از بازگشت به زمین، هر روز برای این شخص که اسلام را در سرزمین ترکها گسترش خواهد داد، دعا کرد. یاران حضرت محمد (ص) نیز خواستند این روح را ببینند.
حضرت محمد (ص) دعا کرد و چهل سوار مسلح با کلاهخودهای ترکی ظاهر شدند. سالتوک بوغرا خان و یارانش سلام کردند و دور شدند. سه قرن پس از این واقعه، سالتوک بوغرا خان به عنوان پسر سلطان کاشغر به دنیا آمد.
در روز تولد سالتوک بوغرا خان، زمین لرزید و با اینکه فصل زمستان بود، باغها و چمنزارها با گلها پوشیده شد. فالگیران گفتند که این کودک در بزرگسالی مسلمان خواهد شد و خواستار کشته شدن او شدند. مادر سالتوک بوغرا خان با گفتن: «وقتی مسلمان شد، او را خواهید کشت.» او را از مرگ نجات داد.
سالتوک بوغرا خان در سن ۱۲ سالگی با دوستانش به شکار میرفت. در یکی از روزهای شکار، در حالی که به دنبال خرگوشی فراری به سرعت میدوید، از دوستانش دور شد.
خرگوش فراری ایستاد و به شکل یک پیرمرد ظاهر شد. این پیرمرد که سالتوک بوغرا خان بعدها فهمید خضر بوده است، او را به مسلمان شدن نصیحت کرد و اسلام را برایش شرح داد. سالتوک بوغرا از عمویش که حاکم کاشغر بود، خواست که اسلام را بپذیرد.
خان کاشغر گفت که مسلمان نخواهد شد. با اشاره سالتوک بوغرا خان، زمین شکافته شد و حاکم در خاک فرو رفت.
سالتوک بوغرا خان حاکم شد و تمام سرزمینهای ترک تحت حکومت او اسلام را پذیرفتند. سالتوک بوغرا خان عمر خود را با مبارزه برای گسترش اسلام گذراند. طبق روایات، سالتوک بوغرا خان شمشیری داشت که وقتی به سوی دشمن دراز میشد، چهل قدم طول پیدا میکرد و هنگام جنگیدن، از اطرافش آتش میبارید.
او در سن ۹۶ سالگی دعوت حق را لبیک گفت و به همین دلیل به کاشغر بازگشت و در آنجا بیمار شد و درگذشت.
چنگیزنامه
این اثر در قرن سیزدهم میلادی در میان قبایل ترک آسیای مرکزی پدید آمد و رشد یافت. چنگیزنامه درباره زندگی، شخصیت و فتوحات چنگیزخان، فرمانروای مغول، توسط ترکهایی که تحت فرمان پسران چنگیز بودند، نوشته شده است.
ترکهای آسیای مرکزی، به ویژه باشقیرها، قزاقها و قرقیزها، با علاقه این حماسه را تا به امروز زنده نگه داشتهاند. در چنگیزنامه، چنگیز به عنوان پهلوانی ترک تصویر شده و داستان همچون تاریخ ترکها روایت میشود.
چنگیز همچون قهرمانان حماسه تورئییش اویغورها، از نور خورشید و گرگ-خدا زاده میشود. از آنجا که چنگیزنامه به عنوان تاریخ حماسی خانهای مغول پذیرفته شده، توجه مورخان را نیز به خود جلب کرده است.
ابوالغازی بهادرخان، نویسنده برجسته ترک آسیای مرکزی در قرن هفدهم، در اثر خود «شجرهنامه ترک» اشاره میکند که ۱۷ روایت مختلف از چنگیزنامه را شناسایی کرده است.
این اطلاعات نشاندهنده گستردگی این حماسه در میان ترکهای آسیای مرکزی است. ترکهای آسیای مرکزی چنگیز را قهرمانی مسلمان نیز میدانستند و برای او تقدس قائل بودند.
حماسه ائدیگه (Edige)
این حماسه به شرح فروپاشی اردوی زرین در قرن پانزدهم به دست تیموریان میپردازد.
شخصیت محوری این اثر، ادیگه میرزا بهادر، خان اردوی زرین است که پس از مرگش در قرن پانزدهم به قهرمان حماسه تبدیل شد. شش روایت مختلف از این حماسه از میان قزاقها، قرقیزها، کریمهایها، نوقایها، ترکمنها و باشقیرها جمعآوری شده است.
قهرمان این حماسه که در میان ترکها به “باتال غازی” معروف است، در اصل یک جنگجوی عرب به نام عبدالله بود که در قرن هشتم میلادی در جنگهای امویان با مسیحیان میجنگید.
پس از اسلامآوردن ترکها، این شخصیت به فرهنگ ترکی وارد شد و با عناصر حماسی ترکی غنی گردید.
این حماسه که بین قرون ۱۲-۱۳ میلادی به نثر نوشته شد، محصول مشترک فرهنگ اسلامی عربها، ایرانیان و ترکهاست که به مرور با ارزشهای ترکی درآمیخته است.
دانشمندنامه
دانشمندنامه از حماسههای اسلامی ترک است که در قرن دوازدهم به صورت شفاهی شکل گرفت و در قرن سیزدهم به نگارش درآمد. این اثر به شرح فتح آناتولی و قهرمانان این نبرد میپردازد.
به دلیل مطابقت وقایع آن با حقایق تاریخی، شخصیتهایش که از امیران واقعی ترک بودند و ذکر نامهای واقعی جغرافیای آناتولی، مدتها به عنوان کتاب تاریخ شناخته میشد.[1]
[1] Prof. Dr. Umay Günay, Folklor ve Mitoloji, Milli Folklor, c. II, y. 4, s. 16, 1992: 3-11.