رمان بدرقه از یاشار کمال منتشر شد
"بدرقه"
یاشار کمال نویسندهی شهیر ترک، یکی از برجستهترین نویسندگان معاصر در عرصهی ادبیات جهان است که در تمام کشورهای جهان دوستداران فراوان دارد. آثار او به اکثر زبانهای زندهی دنیا ترجمه شده و در بیشتر کشورها با موفقیت چشمگیری روبرو بوده است.
داستانهایش به صورت نمایشنامه در آمده و ماهها صحنههای تاتر را تسخیر کرده است. یاشار کمال در سال1922 درروستای "چورکوراوا "در جنوب ترکیه که مرکز آن "آدانا"ست بدنیا آمد. در اوان بچگی، پدرش را از دست داد و مجبور شد از همان بچگی برای تامین معاش خود ضمن تحصیل به کارمشغول شود. بدین ترتیب او زندگی را در میان مردم با کار و کوشش تجربه کرد و با مردم جوشید، رفتار و علایق مردم، همچنین روابط اجتماعی موجود در کشور خویش را از نزدیک شناخت؛ سپس با دیدی همه جانبه مسائل اجتماعی را روی کاغذ آورد.
نام اصلی او «کمال صادق گوکچَلی» است. وی کودکی بسیار سختی را پشت سر گذاشت و در این ایام بود که یک چشم خود را از دست داد. وی همچنین شاهد به قتل رسیدن پدرش هنگام نماز خواندن در مسجد بود. او بارها محکوم به زندان شد و طعم آنرا بارها چشید. با اینحال هرگز از ترکیه هجرت نکرد و به وطنش وفادار ماند.
یاشار کمال، نویسنده بلند آوازه ترک، در میان خوانندگان ایرانی نامی آشناست. بیشتر رمانهای یاشار کمال به زبان فارسی ترجمه شده و مقبولیت خاص و عام، یافتهاست. آثار یاشار کمال اگر چه از متن سرزمین و جغرافیایی محدود و مشخصی بر آمدهاند، اما ساختار و محتوایی جهانی دارند. رمان «اینجه ممد» او تا کنون به بیش از 40 زبان منتشر شده و بارها به فیلم در آمده است.
یاشار کمال در اکتبر1977 بجهت دفاع از صلح و حقوق بشر، موفق به دریافت جایزه صلح ناشران آلمانی شد. این نویسنده شهیر در سال2008 جایزه بزرگ ادبیات ریاست جمهوری ترکیه را دریافت کرد که یکی از مهمترین جوایز ملی در ترکیه است و به نویسندگان، شاعران، هنرمندان و خوانندگان ملی تعلق میگیرد.
آثار یاشار کمال به 40 زبان دنیا ترجمه شده و مترجم فارسی این آثار رضا سیدحسینی، ثمین باغچهبان، رحیم رئیسنیا، توفیق سبحانی و . . .بودهاند. کمال که نویسندۀ بیش از 20 رمان و حدود 10 اثر تجربی و چندین داستان کوتاه است، بخشی از شهرت خود را مدیون بازآفرینی زبان ترکی به عنوان یک زبان ادبی است. سمیح گوموش منتقد ادبی برجستۀ ترکیه میگوید: «اهمیت ندارد که ما چگونه یاشار کمال را توصیف کنیم، هر چه بگوییم کافی نیست. او نویسندۀ بی هماورد ادبیات ترکی است.» گوموش ضمن تأکید بر اینکه به هیچ روینمیتوان او و دستاوردهایش را شرح داد، افزود: «وقتی دربارۀ آثاری میاندیشیم که باید نوشته شوند تا تصویر واقعی یاشار کمال را معرفی کنند، تنها میتوانیم اعلام کنیم که یکی از چهرههای ادبیات ما محکوم است به اینکه در سایۀ ناشناختگی بماند.» یاشار کمال برندۀ چندین جایزۀ داخلی و خارجی بوده است، از آن جمله جایزۀ جهانی سینو دل دوکا در 1982 و جایزۀ لژیون دونور در 1984. در سال 2013 وزارت فرهنگ آمریکا نیز مدال گریگور نارکاتسی را به وی اعطا کرد
یاشار کمال ابتدا در قالبهای عامیانه شعر میسرود و اولین شعرش در سال1939 در آدانا به چاپ رسید. سپس اشعارش را در مجلات مختلف چاپ کرد. از سال 1950 به بعد کتابهای داستان را یکی پس از دیگری زیر چاپ برد. آثارش عبارتند از: گرمای زرد 1952 پنجاه روز در جنگلهای سوخته 1955، چوکور آدا در حال سوختن 1955، اینجه ممد 1955، حلبی(بدرقه) 1955، دود کشهای جن زده 1957، ستون میانه 1960، زمین آهن است و آسمان مس 1963، بیمرگ بنشین 1968، سه افسانهی آناتولی 1968، جنایت بازار آهنگران1973، یوسف جیق یوسف 1975، اگر ما را بکشند1975و...
برگزیدهی مقالات وی که شامل چهارصد مقالهی ادبی- هنری، اجتماعی و سیاسی است در کتاب "نمک در عسل" به سال 1974 به چاپ رسیده از جمله مهمترین آنها میتوان مقالات زیر را نام برد: مردم و هنر، ارزش هنرمند، دربارهی انتقاد، سانسور فیلم، سیاست، عصر نویسندههای مبارز، ملتگرایی و جامعهگرایی، ویتنام، ناظم حکمت و مردم، برادرانم معلمها، در زندانهای ما چه میگذرد، شکنجه و تحقیر انسان به دست انسان، و...
یاشار کمال تا حال جوایز بزرگ ادبی را بدست آورده است. در سال 1973 بخاطر کتاب "اینجه ممد" کاندیدای جایزهی ادبی نوبل شد، در سال 1975 جایزهی نوبل را با تفاوت ناچیزی به رقیبش باخت و در سال 1977 بار دیگر کاندیدای این جایزه شد.
کتابهای یاشار کمال در اکثر کشورها با استقبال بیسابقهای روبرو شده است، مثلا در سوئد سی هزار/30000 جلد از کتاب "بیمرگ بنشین" در سال 1975 در عرض یک هفته نایاب شد .
در مورد زندگی یاشار کمال نیز کتابهای فراوانی در اورپا به رشتهی تحریر در آمده و فیلمها ساخته اند. در مطبوعات غرب او را بعنوان بزرگترین هنرمند معاصر بارها و بارها ستودهاند و ستایشهای فراوان از آثارش به عمل آوردهاند؛ حتی در دانشگاههای مختلف جهان سمینارهایی جهت بررسی آثار یاشار کمال برپا شده است.
اکثر آثار یاشار کمال با تیراژ وسیعی چاپ شده و به دفعات تجدید چاپ شده است. کتاب "زمین آهن است و آسمان مس" از طرف سندیکای منتقدان فرانسه بعنوان بهترین رمان خارجی در سال 1977برگزیده شد. در حالی که از میان آثار خارجی، فقط این اثر یاشار کمال جایزهی بهترین رمان خارجی را بدست آورد. این کتاب در فرانسه بسرعت نایاب شده و در لیست پر فروشترین آثار قرار گرفته است.
در مورد این کتاب روزنامهها و مجلات هنری فرانسه نقدهای مفصلی نوشته و بدون استثناء این اثر را در ردیف بزرگترین رمانهای جهان شناختهاند. از میان روزنامهها و مجلاتی که دربارهی یاشار کمال و آثارش به تفصیل مطالبی نوشتهاند میتوان از: لوموند، نوول ابسرواتور، کوتیدین، دوپاری، کلتوئل بروکسل، لومانتن دوپاری، کودیر و ...یاد کرد. در این مطبوعات از یاشار کمال به عنوان یکی از بزرگترین نویسندگان عصر امروز یاد شده و اغلب او را با مشاهیر بزرگ ادبی جهان مقایسه کردهاند. Alain bosaliet یکی از بزرگان فرانسوی بهترین آثار سال 1977، طی مقالهای که در نشریه "کوتیدین دوپاری" به چاپ رسانده چنین مینویسد: "همه با نامههای سرگشاده از ژوری ادبی نوبل بخواهید تا جایزه ادبی نوبل را به بزرگترین نویسندهی جهان امروز- یاشار کمال بدهد ".
زمانی که کمال نویسندگی را در دهه ۵۰ میلادی آغاز کرد آثار پوپولیستیاش مورد استقبال چپگرایان ترکیه قرار گرفت و مدتی به یکی از چهرههای چپ افراطی ترکیه بدل شد. اما یاشار کمال در مصاحبهای که با روزنامه گاردین داشت با افرادی که وی را نویسنده چپ میدانند مخالفت کرده و پاسخ آنها را اینگونه میدهد: "من همیشه امیل زولا را ستایش کردهام اما از رمانهایش هیچگاه خوشم نیامده. واقعیتهای اجتماعی ممکن است عامل مهمی باشند اما سیاست هنر را به خطر میاندازد. من درباره اینچنین موضوعات نمینویسم. من برای مخاطب خاصی نمینویسم، من حتی برای خودم هم نمینویسم، من تنها مینویسم". و جالب است بدانیم که ادبیات معاصر ترکیه به پیشرفت های بزرگتری نائل آمده و آثار یاشار کمال دیگر همپای آنان نیست. در این باره، "هیلمی یاووز" شاعر و منتقد معروف ترک میگوید: "داستاننویس قهّاری است اما مشکل اینجاست که دنیای داستانی او با واقعیتهای زندگی مدرن ترکیه فاصله زیادی دارد. ترکیه دیگر کشور کوچکی نیست".
اما انگار که یاشار کمال امید خود به گرفتن نوبل را هیچوقت از دست نداده است. او در یک سخنرانی اینگونه میگوید: " چند سالی است که از خود میپرسم برای چه بنویسم؟ سالهای سال تلاش کردم تا بنویسم اما انگار که از عهدهاش برنیامدم. اما باز مینویسم. من نخستین نامزد دریافت نوبل ادبیات از ترکیه هستم. از سال ۱۹۷۳ نامزدم و تا آخر عمر نیز نامزد خواهم مان".
کتاب حاضر- بدرقه (که نام اصلی آن"تنکه" به معنی حلبی است ما آنرا به بدرقه تغییر نام دادیم، زیرا اساس داستان روی بدرقه ای که در انتهای داستان انجام می شود گذاشته شده است) یکی از شاهکارهای مهم یاشار کمال است که بعد از "اینجه ممد" با استقبال چشمگیر منتقدان ادبی، هنرمندان و مردم مواجه شده و بعد از "اینجه ممد" تنها اثری که به اکثر زبانهای زندهی دنیا ترجمه شده نیز همین کتاب است.
این اثر نویسنده بزرگ ترک به صورت نمایشنامه بارها به مدت چندین ماه روی صحنهی چندین تاتر در سراسر جهان بوده است، تنها در سال1975 در شهر " گوته برگ " این نمایشنامه ماهها روی صحنه ماند و استقبال مردم و منتقدان از آن بینظیر بوده است.
وقایع این داستان در زادگاه خود نویسنده "چوکوراوا" اتفاق میافتد.
درایران چند کتاب یاشار کمال از جمله "اینجه ممد"، "افسانهی آغری" و "زمین آهن است و آسمان مس" به زبان فارسی ترجمه شده است.
امید بر این است که آثار خوب این هنرمند بزرگ به فارسی ترجمه شده و راه را برای شناخت بهتر این هنرمند بگشاید.
م. کریمی
24/4/1365
آذربایجان ادبیاتی، تاریخی و اینجه صنعتی