تاریخ ادبیات آذربایجان

آذربايجان سرزمين شگفتيها و اعجازها است، با مردمي سختكوش، شجاع و حق طلب؛ اما همين ملت سلحشور در طول ساليان و دهههاي گذشته، آماج انواع تهمتها، سرزنشها و تحقيرها شده و در ايران عزيزمان به انحاء مختلف به صورت ناجوانمردانه از طرف دوست و دشمن مورد حمله قرار گرفته است. اما خوشبختانه همين ملت بزرگوار همچون تاريخ پر افتخارش، همواره از كورهي مبارزات سر افرازانه بيرون آمده و همچنان در صف اول مبازرهي حق طلبانه، آزادي خواهانه و بشر دوستانه قرار خواهد گرفت و دشمنانش را به ذلت و خواري خواهد انداخت.
در دنيا كمتر ملتي ميتوان يافت كه داراي تاريخي چنين پر عظمت و مملواز فرهنگ و ادب باشد و با سخاوتي اين چنين ملتهاي ديگر را تغذيهي فرهنگي و ادبي كند و تازه خودش مورد تحقير و توهين قرار گيرد؟ فرهنگ و ادبيات غني تركان در جهان هر چند كه بسيار وسيع و عميق است و ادبيات آذربايجان با تمامي گونههاي مختلفش، نمونهاي از زيباترين فرهنگ و مدنيت دنيا را به نمايش ميگذارد، متأسفانه هنوز براي ملت خودش شناسانده نشده است و قرن بيستم براي آذربايجانيان، ار یکسو قرن اسارت، تحقير و از طرف ديگر، قرن مقاومت و مبارزه بوده است. هر چند كه نزديک يك قرن است زبان اين ملت را بستهاند اما پرتو روح خّلاق و انديشههاي تابناك اين ملت همه جا را روشن كرده است. در طول ربع قرن اخير به ويژه در چنددهه ی سال گذشته چنان آثاري پديد آمده است كه خبر از گنجينهي نهان و چند هزار ساله دارد. آثار بيشمار ادبي اين سرزمين و ملت، در رديف بهترين شاهكارهاي ادبي عالم قرار گرفته است. چهرههاي تابناكي چون عمادالدين نسيمي، مولانا فضولي، واقف و در نهايت شهريار، در ميان ملتهاي ديگر دنيا كمتر سابقه دارد و آثار جاودانهي صدها و هزاران شاعر و عالم آذربايجاني منبع استفادهي هزاران و بلكه ميليونها انسان روي كره زمين گشته است. جنبههاي گوناگون اين فرهنگ و مدنيت نيز چنان گسترده و عميق است كه فردي چون من نخواهد توانست اداي مطلب كند و شايد تهور و جسارت بنده اين مقدار قابل گذشت نباشد. اما اين تهور از آنجا نشأت ميگيرد كه خلاء چنين اثري را احساس ميكنم. از 30 سال(اینک 40 سال)پيش كه هنوز تازه وارد دانشگاه شده بودم همواره در آرزوي نگارش تاريخ ادبيات آذربايجان بودم ولي مشغلههاي مختلف و گرفتاريهاي گوناگون نگذاشت تا به آرزويم برسم، اما لحظهاي هم درنگ نكردم حتي پشت ميلههاي زندان روزي نبود كه چند سطري سياه نكرده باشم با اين اميد كه دين خود را به وطن و ملتم ادا كنم.
اقدام جسارتآميز خود را دليل خيرگي و بيباكيام نميدانم بلكه با همهي وجود، ضمن اعتراف به ناشايستگي و فقدان اطلاعات لازم، عشق و آرزويم واداشت تا حداقل راه را بکوبم، هر چند كه پيش از من گامهاي استواري در اين زمينه برداشته شده است اما دلخواه من و در شأن ملت بزرگوار آذربايجان نبوده است و ادعايي ندارم كه اين اثر، چنين موقعيتي دارد؛ بلكه بر اين باورم كه حداقل از ديگر آثار اين ساحه متفاوت است. پيش از من اساتيدي بزرگوار، گامهاي ارزشمندي برداشتهاند. هرگز نميتوان خدمات کسانی را كه در سالهاي خفقان شاهنشاهي براي احياء و اعتلاي زبان و ادبيات آذربايجاني ارائه داده اند كم ارزش تلقي كرد، بویژه صمد بهرنگي در عمر اندك خويش چنان گامهاي استواري برداشته است كه به جرأت ميتوانم گفت معلم و مشوق من همو بوده است. همچنين از تاثير و ارزش آثار دكتر ح. صدیق و دکتر جواد هيأت نميتوان سخن نگفت. هرچند كه در سالهاي 1360 ترجمهی فارسی تاريخ ادبيات آذربايجان را تمام كردم اما امكان چاپ آن ميسر نبود، چرا كه اين اثر با بينش ماركسيستي(؟!) نوشته شده بود و محيط ايران چنين اجازهاي براي چاپ چنين اثري نميداد. از ديگر سو، اثر فريدون بيگ كؤچرلي هم تنها ماتريالهاي ادبيات بود و هنوز بسياري از گوشههای دبيات ما نهفته مانده بود. به همين خاطر در فرصتهاي مختلف، همت براي نگارش مقالاتي در زمينه تاريخ ادبيات آذربايجان را به گردن گرفتم و در نشريات ادواري از جمله "اميد زنجان" كه مسؤليت مستقيم صفحات فرهنگ و ادب آذربايجان را به عهده گرفته بودم به چاپ رساندم و همان مطالب در اين كتاب استفاده شده اند. نا گفته نگذارم كه از دهها آنتولوژي ادبيات آذربايجان استفاده كردم و همه مطالب اين كتاب تراوش يافته از ذهن خودم نيست بلكه كمبودها را بايست از من بدانيد؛ اما عشق به ادبيات و مدنيت ملتم مرا واداشت تا زودتر به چاپ اين اثر همت گمارم و از اهل ادب و فضل انتظار اين را دارم تا با گوشزد كردن نقايص كارم كه كم هم نيستند مرا براي اصلاح در چاپهاي بعدي كمك كنند.
از هم اكنون اعتراف ميكنم كه نواقص بسيار زيادي در اين اثر مشاهده خواهيد كرد، چه بسا دورههايي را با شاعرانش و عالمانش فراموش كردهام. دهها اثر جاودانه در اين كتاب راه نيافته و شايد نامي برده نشده است. متاسفانه اينجانب نيز فرزند اين عصرم، عصري كه ملت آذربايجان هنوز از مواد تاريخ ادبيات خود كمتر اثري در دست دارندو صدها ديوان شعر، كتاب فلسفه، تاريخ، رياضيات، نجوم، هنر و... كه از اسلاف بزرگوار خود دارند هنوز ناشناخته مانده اند. روشهاي تاريخ ادبيات نويسي را ميشناسم اما اين روشها، مرا در نگارش تاريخ ادبيات آذربايجان راضي نكرد. هنوز انسجام لازم در كتابم موجود نيست اما اگر بخواهم همه ی اين نواقص را به تنهايي حل و فصل كنم عمرم كفاف ندهد. پس چه بهتر كه دوستان و علاقمندان ادبيات، مرا ياري كنند. خوشبختانه اين اثركه در شش جلد تقديم ميگردد نظر مساعد استاد ارجمند و دوست فاضلم آقاي دكتر محمد زاده صديق را به خود جلب كرد و اين اثر را شايستهي اعطاي دكتراي افتخاري دانستند كه اين عمل خود نشان از ديد باز و عنايت وطن دوستانه و مشوقانهي ايشان دارد.
نحوه ی نگارش اين اثر چنين بوده است كه براي نگارش تاريخ ادبيات هر يك از ادوار، به صورت مقدمه وضعيت سياسي، اجتماعي، علمي آن دوره را بررسي كردهام و سپس به معرفي عالمان، به ويژه شاعران همان عصر پرداخته ام. گاه اين دو موضوع به هم مخلوط شده است؛ يعني بررسي اوضاع سياسي اجتماعي علمي دوران را با بررسي زندگي و آثار عالم و شاعر در هم آميخته ام.
آذربايجان همواره صاحب يك زبان ادبی نبوده است. بسياري از عالمان اين خطه، آثار خود را به زبان ديني يعني عربي نگاشتهاند و دليل آن بسيار است كه مختصراً ميتوان اوضاع زمان، اعتقادات دینی، توانمندي زبان عربي، موضوع اثر و موارد ديگر را برشمرد، اما هرگز نميتوان در تاريخ ادبيات آذربايجان، آثار خلق شده به زبان عربي را كناري نهاد و بدانها اشاره نكرد چرا كه اين گنجينه نيز بخشي از تاريخ ادبيات اين ملت و اين سرزمين است. همچنين است ادبيات غني و گستردهاي كه در همين سرزمين به زبان فارسي نوشته شده است و داراي قدمتي بيش از هزار سال است. مگر ميتوان اين گنجينه را از تاريخ ادبيات آذربايجان جدا كرد و به حساب نياورد؟ بر خلاف اديبان پان فارسيست كه وقتي ادبيات ايران مينويسند فراموش ميكنند كه ايران از آن همه ی ایرانیانی است كه در اين سرزمين زيسته و به خلق آثاري به زبان خود پرداختهاند و ادبيات تركي، كردي، عربي، تركمني، بلوچي و غيره نيز جزو ادبيات ايران است. به همين خاطر، حقير اين امر را رعايت كرده و هر چند كم، ولي به حد امكان براي اين امر، ميدان گشودهام.
تنوع و گوناگوني ادبيات آذربايجان مورد ديگري است كه باعث غناي ادبيات ماست و تا حد امكان به زواياي آشكار آن اشاره كرده ام اما ميدانم كه هنوز در اول راهم و ميبايست اين اثر كاملتر گرددو چشم انتظار دريافت پيشنهادات و انتقادات و راهنماييهاي اهل علم و ادب و علاقمندان تاريخ ادبيات آذربايجان هستم.
تاريخ ادبيات، شاخهاي از تاريخ است. تاريخ ادبيات، محصولات ادبي يك ملت، به عبارت ديگر محصولات انديشه و احساس او را در چارچوب تاريخ و زمان خاصي مورد مطالعه قرار ميدهد. هر اثر ادبي و هر عالم و انديشمند و شاعري را بخاطر اينكه در درون ملت و در دوران تاريخي خاصي ميزيسته است ميبايست در داخل روند تاريخ عمومي زمان و مكان خاص خود به بررسي نشست. همانگونه كه در باروري يك درخت به بررسي شرايط آب و هوايي، اقليمي، خاك و غيره توجه ميكنيم در بررسي محصولات ادبي نيز ميبايست به شرايط تاريخي، اجتماعي و سياسي زمان دقت كرد. وقتي سخن از تاريخ ادبيات آذربايجان ميرانيم طبيعي است كه ميبايست آثار انديشه و احساس مردم آذربايجان را در طول تاريخ با زبانهاي مختلف از زمانهاي كهن تا امروز و به صورت دوره به دوره مورد مطالعه قرار داد. طبيعي است براي درك بهتر تاريخ ادبيات، شرط لازم اينست كه قبلا تمامي عناصر فرهنگي دخيل را مدنظر قرار داد.
ميدانيم ادبيات، هنر، فلسفه موضوعاتي نيستند كه اتفاق نظر در بين همهي انديشمندان و نويسندگان اين رشتهها وجود داشته باشد، در حالي كه در علومي مثل رياضيات و فيزيك همخواني چشمگيري وجود دارد. بنايراين انتظار ندارم كه روش من موافقت همگان را كسب كند؛ اما به نظرات همهي عزيزان نيازمندم. دستان پرمهر شما را ميبوسم. ناگفته نگذارم كه در بررسي ادبيات، سال تولد و مرگ بزرگان ادب را اساس اصلي نگرفتهام و سعي كردهام سالهايي را ذكر كنم كه اديبان بيشتري اتفاق نظر دارند و اينهم راه علمي کافي نيست ولي معتقدم در تاريخ ادبيات كافي است حدود سالهاي حيات عالم را بدانيم، هرچند كه ديگران در آثار خود ميتوانند روي چنين مواردي تأكيد كنند.
موضوع ديگر اينكه در اينجا به دنبال اثبات نظريهي فيزيك و رياضي و فلسفه نيستم، بلكه به دنبال فكر و انديشه و شعري هستم كه به ادبيات و تاريخ مدنيت ملتمان مربوط ميشود، بنابراين تأكيد من برآثار ادبي، بيشتر از جنبههاي ديگرآثار عالمان شده است. به عبارت ديگر سعي كردهام شخصيتهاي ادبي را از نظر عقيدتي زير سؤال نبرم.
در انتها، مطابق همهي كتابها، از همهي سروران، همكاران و دوستاني كه در آماده سازي اين اثر دست مرا گرفتهاند، از ناشر، تايپيست، ويراستار، آنانكه منابع در اختيارم نهادند، آنانكه تشويقم كردند تشكر و قدرداني ميكنم و اين كتاب را تقديم ملتم ميكنم، با اين آرزو كه مقبول افتد.
م.کريمي
2/6/82
آذربایجان ادبیاتی، تاریخی و اینجه صنعتی