عشق سهم بشریت است

گزارشی از سومین نشست تخصصی موسیقی و ادبیات آشیقی / داریوش ریاحی

هیچ وقت نشده است که دین میان دو عاشق و معشوق را به هم بزند. عشق سهم بشریت است. در داستان اصلی و کرم، صحبتی از تعصبات مذهبی و دینی وجود ندارد. داستان اصلی و کرم در واقع داستان آشتی و صلح میان مردمان مسلمان و ارمنی است. یعنی کرم مسلمالن است و اصلی مسیحی و ما در میان اینها هیچ دشمنی را نمی بینیم.

   دکتر کریمی در سومین نشست تخصصی موسیقی و ادبیات آشیقی در زنجان که توسط انجمن موسیقی زنگان و کانون زبان و فرهنگ خمسه روز یکشنبه 24 مرداد ماه، در فرهنگسرای امام خمینی برگزار شد، با بیان مطلب فوق، بر غنای ادبیات آشیقی و هنر آشیق ها تاکید کرد و افزود: آشیق ها چهار نوع هنر را باهم دارند: 1. نوازندگی 2. خوانندگی 3. شاعری 4. داستان سرایی. البته در درون داستان سرایی ، یک نوع بازیگری هم وجود دارد و این یک هنر خاصی به شمار می رود. ایشان با نگاهی به تاریخ و هنر آشیقی سخن آغاز کردند.

   وی با بیان اینکه اگر ادبیات برخی از ملتها را در یک کفه ی ترازو گذاشته و در کفه ی دیگر فقط ادبیات آشیقی را بگذاریم باهم برابری خواهند کرد. وی تصریح کرد: ادبیات آشیقی دارای تاریخ، شعر و صدها داستان مختلف و متنوع است.

   کریمی با بیان اینکه ادبیات آشیقی در میان همه ی ملت های ترک و در بسیاری از مناطق دنیا وجود دارد گفت: ادبیات ما (ادبیات ترکی) هم حماسی و هم عاشقالنه است. سرلوحه داستانهای عاشقانه هم داستان اصلی و کرم است.

   وی اضافه کرد : این داستان در میان آذربایجانی ها، ترکمن ها، قشقایی ها، ترک های آناتولی تا منطقه ی بلغارستان وجود دارد. البته وقتی می گوییم آذربایجان، تاتارستان و داغستان هم در کنار این ادبیات هستند.

   وی افزود: کتاب اصلی و کرم در بیشتر مناطق دنیا از جکله: کوکوک، بلغارستان، ترکمنستان، ترکیه به دفعات چاپ شده است که می توانم مشخصات چاپ و نشر همه را در اختیار شما بگذارم.

   رئیس کانون زبان و فرهنگ خمسه گفت: داستان های عاشقانه در میان همه ملت ها وجود دارد. لیلی و مجنون از همه معروفتر است و از آیِ عرب هاست. رومئو ژولیت مال اروپایی ها، شیرین و فرهاد مربوط به فارس ها و اصلی و کرم هم در میان ملت های ترک وجود دارد.

   وی اظهار داشت: داستان اصلی و کرم دو روایت دارد. یک روایت شمال که مربوط به آذربایجان و داغستان است که داستان از شهر گنجه و در خصوص پادشاه گنجه که زیادخان باشد، شروع می شود. روایت دیگر روایت قشقایی هاست که داستان از اصفهان شروع می شود. در این روایت زیادخان و قارا ملیک شاه و وزیر اصفهان هستند. قدر مسلم برای ما این است که خود داستان در زمان شاه عباس روی می دهد.

   وی اضافه کرد: همین اکنون در شهر میانه، فیل اصلی و کرم به کارگردانی علی مهری در دست ساخت است.

   دکتر کریمی با اشاره به داستان اصلی و کرم گفت: داستان بدین صورت است که شاه و وزیر هیچ کدام بچه دار نمی شوند. بسیاری از داستان های ما اینگونه شروع می شوند. حتی در داستان های دده قورقود هم چنین است. اینها برای صاحب فرزند شده دوا و درمان می کنند، احسان و بخشش می کنند، سیبی را نصف کرده و دو زن پادشاه و وزیر هر کدام نصف آن را تناول می کنند. یکی دختردار می شود به نام مریم و آن دیگری پسردار، به نام محمود. محمود مسلمان و مریم ارمنی است. وقتی اینها بزرگ می شوند و به سن شانزده هفده سالگی می رسند، یک روز محمود به شکار می رود، پرنده ی شکاری وی – ترلان پرواز می کند و به باغی می رود که متعلق به قره ملک است و در کنار مریم می نشیند. محمود وقتی به باغ اندر می شود می بیند که دختران زیادی در آنجا مشغول رقص و آواز هستند. محمود با زبان شعر با مریم صحبت می کند و مریم هم همین طور پاسخ او را می دهد. این اشعار بسیار غنی و پر معنی هستند. پس از صحبت های شاعارانه و عاشقانه، مریم اسم محمود را کرم و محمود اسم مریم را اصلی (که این دو کلمه در قالب شعرهای آنان بیان شده است) می گذارد. پس از این اتفاق، محمود با اتفاق خانواده اش از اصلی خواستگاری می کند. اما پدر و مادر اصلی به بهانه ی اینکه ما مسیحی هستیم و آنها مسلمانند، با وصلت اینها موافقت نمی کنند. نهایتا پدر اصلی دخترش را برمی دارد و به شهر دیگری می برد. کرم هم به دنبال آنها می رود. کرم در طول این سفر دور و دراز با محیط اطراف و مظاهر طبیعت از جمله: درخت، با آسمان، با کوه و رودخانه، با گل و خار، با آهود و درناها، با آفتاب و ماه سخن می گوید و درد دل می کند که این صحبت ها مفاهیم اسطوره ای را در خود پنهان دارند. نهایتا آنها به حلب می رسند و در پایان قصه، کرم آتش می گیرد و همراه با ساز خود می سوزد. اصلی هم در کنار او در این آتش می سوزد و از بین می رود و این دو عاشق هیچ گاه به هم نمی رسند.

   کریمی در پایان سخنان خود از هنر زیبای داستان سرایی می گوید: همین داستان را وقتی آشیق ها روایت می کنند قصه بسیار زیباتر هم می شود.

   علیمحمد بیانی یکی دیگر از سخنرانان بود که در خصوص قالب شعری قوشما سخن گفت. وی سخنان خود را با شعری از مرحوم منزوی شروع کرد و اظهار داشت: در ادبیات آشیقی سه نوع شعر خودش را بیشتر نشان می دهد: بیاتی، گرایلی و قوشما. وی افزود: در شعر گرایلی هشت هجا داریم. سه معرع هست که چهارمین معرع ترجیع می شود. قوشما هم تقریبا همین طور است. ولی در قوشما وزن آن 11 هجایی است. در قوشما هم سه مصرع وجود دارد و چهارمین مصرع ترجیع می شود.

   بیانی با بیان اینکه ادبیات آشیقی، همان ادبیات فولکولوریک است و ادبیات کلاسیک هم از ادبیات فولکولوریک نشات می گیرد گفت: خوشبختانه ادبیات شفاهی ما بسیار گسترده است و یکی از شاخه های این ادبیات شفاهی، همان ادبیات آشیقی است و ادبیات آشیقی هم برای خودش یک دنیایی دارد.

   وی با اشاره به ادبیات ملت های دیگر اظهار داشت: بعد از اسلام بیشتر فرهنگ های منطقه به زیر سایه فرهنگ و ادبیات عرب می روند. خوشبختانه به کمک آشیق ها، فرهنگ و ادبیات ترکی به زیر چتر ادبیات عرب نرفته است و آشیق ها این ادبیات را برای ما نگاه داشته اند.

   علی محمد بیانی اضافه کرد: اگر آشیق ها نبودند الان ادبیات ما هم مانند ادبیات فارسی یا غزل بود یا قصیده یا رباعی یا مثنوی.

   وی در خصوص مصرع های قوشما و هجا بندی آنها گفت: هجا بندی شعر قوشما یا شش و پنج است و یا چهار چهار سه است. یعنی در یک مصرع که دو بخش دارد بخش اولی شش هجا و بخش دومی پنج هجا دارد مانند: چرشنبه گونونده، بولاغ باشیندا. همه ما می دانیم که حیدربابا هم در قالب قوشما سروده شده است. حیدربابا هم در همین قالب چهار چهار سه تقسیم بندی می شود: حیدربابا ایلدیریم لار شاخاندا.

   وی افزود قوشما در ادبیات ما، نقش قصیده در ادبیات عرب و نقش غزل در ادبیات فارسی را بازی می کند. یعنی ما در ادبیات، برای شنیدن یک حرف جدی، باید به قالب قوشما توجه کنیم.

   سخنران بعدی این نشسن آقای منوچهر نجفی رئیس انجمن موسیقی زنگان بود که در مورد آهنگ های آشیقی سخن گفت. موضوع سخنرانی کرم حاوالاری بود که گفت: 9 آهنگ کلاسیک در این زمینه وجود دارد که عبارتند از: یانیق کرمی، هجران کرمی، زاری کرمی، قوبا کرمی، کرم کؤچدی، گؤزللمه یا احمدی، ساللاما کرمی، سه تاری کرمی. در این میان تبریز آهنگ دیگری با نام زارینجی کرمی یا غربتی دارد. زنجان نیز در این آهنگ ها سه آهنگ مخصوص به خود دارد که عبارتند از: کسمه کرمی، جوشغون کرمی، گئجه کرمی.

   در این نشست که جمعی از آشیق ها، شاعران زنگانی و علاقمندان به فرهنگ و زبان ترکی شرکت داشتند، آشیق ها با هنرنمایی های خود، بخشی از آهنگ های مربوط به داستان اصلی و کرم را به اجرا گذاشتند. از جمله آشیق محمد نجفی که یکی از اساتید مسلم هنر آشیقی در زنگان است به دلیل نام گذاری یانیق کرمی پرداخت و سپس آن را اجرا کرد.

   همچنین دو تن از شاعران زنجانی به شعرخوانی پرداختند. از دیگر آشیق های این نشست، آشیق عمویی یا آهنگ اینجه گولو و آشیق مظاهر کرمی یا آهنگ خالخالی شکسته و آشیق محمد نجفی با آهنگ گؤیچه گولو به اجرای برنامه پرداختند.

   شایان ذکر است که این سلسله نشست ها دو هفته یک بار در محل فرهنگسرای امام تشکیل می شود و ورود به جلسه برای عموم آزاد است.