محمد علي فرزانه
استاد محمدعلي فرزانه بیش از 60 سال در راه ترویج و شناخت ادبیات و فرهنگ آذربایجان تلاش کرده و با خلق آثار متین و ارزشمند جایگاهی استوار در ادبیات معاصر ما یافته است. او در طول این عمر پر برکت خود، لحظه ای از آفرینش و خلاقیت باز نایستاده و پیوسته قلب مهربانش با مردم دیار مظلومش تپیده است. محمدعلي قوسي در سال 1302 در تبريزده در خانوادهای پر جمعیت و فقیر چشم بر جهان گشوده است. پدرش در عنفوان جوانی چون غیرتمندی ملت دوست در نهضت مشروطه فدایی راه ملت گشت و در این حرکت بزرگ اجتماعی دین خود را به وطنش ادا نمود و سپس به عنوان کارمند با شرف دولتی یک عمر به میهن و مردمش خدمت کرد. محمد علی خردسال نیز از همان زمان رفتنش به مکتب با درد و رنج فقر آشنا شد و کوشید روی پاهای خود بایستد و یاد گرفت که چگونه بار سنگین زندگی را بر دوش کشد.[1]
محمدعلي از سنین پایین با دشواریهای زندگی آشنا گشته و بی عدالتی ها را با تمام خون و استخوانش لمس کرده است. تلخی محرومیت از زبان مادری همچون میلیونها آذربایجان دیگر، اورا به سوی مبارزه رهنمی شده است. عشق و محبت عمیقش به مردم و فرهنگ غنی آذربایجان در دل و جانش ریشه دوانیده و به آیندهی آن میاندیشید. در جنگ جهانی دوم، حکومت رضاشاه با فرار وی خاتمه مییابد و کشورمان توسط کشورهای متفق اشغال میگردد. اما آزادی نسبی در ایران به وجود آمده و نسیم آزادی به اهتزاز درمیآید. اما در همین زمان پدر فرزانه بیمار شده و فرزانهی جوان میبایست مسئولیت خانواده را بر گردن بگیرد. لذا به عنوان آموزگار در خدمت مردم وارد جامعه میشود. محیط تبریز تماما دارای وضه و شرایط سیاسی بود و محمدعلی جوان نیز همانند هزاران جوان دیگر وارد جرگه ی آزادیخواهی و مبارزه علیه استعمار و استبداد میشود. از همین زمان اهمیت مساله ی ملی را درک کرده و دل به مطالعه می بندد و برای تبدیل شدن به تکیه گاهی برای مردمش، دست به قلم می برد. رفته رفته نوشتن را آغاز می کند و این نوشتن او را آرزام آرام به سوی جرگه ی طرفداران حامل زبان و ادبیات مردم سوق می دهد.[2]
در سال حکومت ملی در آذربایجان، مقالههایی را در باب فولکلور و نمونه های آن نوشته و در نشریه هایی که در آن زمان در تبریز چاپ می شد منتشر مینماید. با این وضع رفته رفته بیشتر با فرهنگ مردم آشنا شده و تا حد توان مطالبی را چه به زبان ترکی و چه به زبان فارسی مینویسد. اینک بعد از 60 سال فعالیت علمی – ادبی استاد، کتابهای ذیل از ایشان در دست است:
1- مباني دستور زبان آذربايجانی (دو جلد)
2- باياتيلار
3- كتاب دده قورقود
4- سازيمين سؤزو – مقدمه
5- لطيفه هاي ملانصرالدين
6- آذربايجان ائل ماهنيلاري
7- ناظم حکمت و آذربایجان
8- ادبی ترمینلره آچیقلامالار
عالم بزرگ، دارای چندین اثر در ترجمه و گردآوری هم میباشد. از آن جمله ترجمه های ایشان از اشعار رسول رضا و ناظم حکمت را میتوان نام برد. مجموعه مقالاتی هم در باب فولکلور، آنتالوژی شعر آشیقی،"سؤز اینجیلری" شامل اشعار کلاسیک و معاصر آذربایجان در 5 جلد، فرهنگ اصطلاحات، فرهنگ فرزانه، آناديليميز و ملي وارليغيميز اوغروندا خاطره لر و دهها اثر دیگر که بسیاری از آنها در مجله ی وارلیق منتشر شده است. فرزانه در هیئت تحریریه ی وارلیق جایگاه خاصی دارد و مقالاتش بیتردید در معرفی وارلیق به عنوان یک مکتب ادبی تاثیرگذار بوده است.
اثر«مباني دستور زبان آذربايجاني»[3] از استاد فرزانه در 2 جلد، همچون سندی معتبر از علم زبان مادری ما در دورهی اختناق شاهنشاهی ارزشمند است.
محمدعلی فرزانه، در این اثر با عیان ساختن زیباییها و ویژگیهای زبان ترکی، چشم شوونیستها را خیره ساخته است. عالم در اینجا، به شیوهی علمی نشان داده است که زبان ترکی زبانی توانمند، زیبا و مددکار انسان است و با نشان داده خصوصیات لهجه ی تبریز، با استفاده از متد تطبیقی، قوانین زبان ما را نشان داده است. این اثر هنوز هم از آثار خوب و شناخته شده ی علم زبانشناسی است. این اثر که دارای ماهیت علمی است به زبان های دیگر نیز ترجمه شده است.
چاپ و نشر چنین اثری در زمان شاه را می توان به عنوان حادثهای ارزشمند در زمینه ی ادبی و سیاسی برشمرد. در همین سالها کتاب"بایاتیلار" منتشر میشود و بسیاری از جوانان و نویسندگان علاقمند مانند صمد بهرنگی و دوستانش نمونهای کوچک تلقی میشود. بیتردید خدمات علمی و ادبی فرزانه در دهه های 40 و 50 به عنوان تکیه گاهی مطمئن نباید فراموش شود. فرزانه کتاب «باياتيلار»[4] را به روش علمی گردآوری کرده و راه را برای جوانانی چون صمد گشوده است که امروز هم ارزش علمی خود را حفظ کرده است. در همین سالهاست که کتاب دو جلدی سهند با نام"سازیمین سؤزو" را نیز منتشر کرد و مقدمهای علمی و زیبا بر آن نوشت که در بیداری مردم آذربایجان نقش خوبی داشته است. اثر سازیمین سؤزو بواقع حادثهای بزرگ بود و در تمام حرکتهای سیاسی – ادبی تاثیر مثبت خود را نشان داد.
با پیروزی انقلاب اسلامی، انتشار کتاب دده قورقود توسط فرزانه[5]، حادثهای دیگر تلقی میشود. فرزانه نشان میدهد که سالها هرچند بطور مخفیانه، بر روی کتاب دده قورقود به عنوان سند هستی آذربایجان کار کرده است و اینک به صورت آبرومندانه و متد علمی به دست صاحبان اصلی آن میرساند. نگارش مقدمه ای عالمانه بر این کتاب و بررسی علمی آن و نشر تدقیقی و زیبای اثر، در میان آثار استاد بسیار ارزشمند و مهم می باشد.
محمدعلی فرزانه، در کنار این کارهای علمی، تلاش چند سالهی وی در مجلهی وارلیق و تاثیر بی بدیلش بر روند رو به رشد آن، نشانگر توانمندی و بینش عمیق علمی وی بر حرکتهای ادبی است. دهها مقاله، کارهای تحقیقی و خاطراتی که در این مجله به چاپ سپرده است در ادبیات نثر معاصر جایگاه ویژه ای دارند. بررسی کوتاهی از برخی آثار فرزانه:
ناظم حکمت و آذربایجان
این کتاب بعد از فوت استاد، در سال 1386 منتشر شد. تردیدی نیست که ناظم حکمت یکی از بزرگترین شاعران دنیای ترک است که در ادبیات جهان شناخته شده میباشد و آثار او در ایران توسط چندین نویسنده و مترجم بزرگ به فارسی ترجمه شده و شاعری مشهور و محبوب در ایران شناخته میشود. فرزانه هم یکی از آخرین مترجمان آثار و اوست و در عین حال از مترجمان وفادار و بزرگ.
***
کرم کیمی
هاوا قورقوشوم کیمی آغیر.
باغیر
باغیر
باغیر
باغیریرام.
یئیین گلین!
قورقوشوم
اریت –
- مه گه
چاغیریرام...
او دئییر کی منه:
سن اؤز سسینله کول اولارسان ا...ی!
کرم کیمی
یانا – یانا...
"درررر...د
چوخ
همدرد
یوخ"
اوره ک –
- لرین
قولاق –
- لاری
کاردی... کار...
هاوادا قورقوشوم آغیرلیغی وار!...
منسه دئییرم اونا:
کول اولاییم
کرم
کیمی
یانا
یانا.
من یانماسام
سن یانماسام
بیز یانماساق،
نئجه چیخار قاران –
- لیقلار،
آیدین –
لیغا...
هاوا تورپاق کیمی بویلو
هاوا قورقوشوم کیمی آغیر.
باغیر
باغیر
باغیریرام.
یئیین گلین!
قورقوشوم
اریت –
- مه گه
چاغیریرام...
1930
ترجمه ی فارسی:
هوا همچون سرب سنگین است!
غریو
غریو
غریو سر میدهم.
بشتابید
از برای ذوب
کردن
سرب
صلا درمیدهم...
او میگوید به من که :
- هی! تو با ندای خودت خاکستر میشوی
- هم چون
- کرم
- سوزان و
گدازان...
دررررد
بسیار است
هم درد
نیست.
گوش
دل –
- ها
کر است...
هوا چون سرب سنگین است...
من میگویم به او که :
بگذار بسوزم
هم چون کرم
سوزان و
گدازان...
من نسوزم
تو نسوزی
ما نسوزیم،
چه سان
رسد
سیاهیها
به روشنا –
- ییها...
فضا چون خاک آبستن
هوا چون سرب سنگین است.
فریاد
فریاد
فریاد میآرم
بشتابید
از برای ذوب
کردن
سرب
صلا در میدهم...[6]
***
وداع
سلامت قالین
دوستلاریم منیم
ساغلیقلا قالین!
سیزی قلبیمده،
قلبیمین ایچینده
مبارزهمی باشیمدا آپاریرام.
سلامت قالین
دوستلاریم منیم
ساغلیقلا قالین!...
شکللرده کی قوشلار کیمی
دوزولوب قوملوغون اوستونه
دستمال توولامایین منه،
ایستهمز...
من دوستلارین گؤزونده اؤزومو
بوتون هیکلیمله گؤرورم...
آ دوستلار،
آ دؤیوش دوستی،
ایش قارداشی،
آیولداشلار آ...!!!
تک هجاسیز الوداع...
قاپیمی گئجهلر اؤزو کلیدلیهجک،
پنجرهمده تور توخویاجاق هؤرومجک،
و من بیر دؤیوش ماهنیسی کیمی
اوخویاجاغام
زندان تورکوسونو.
یئنه گؤروشهریک
دوستلاریم منیم
یئنه گؤروشهریک.
بیرلیکده گونشه گولوب،
بیرلیکده دؤیوشهریک...
آ دوستلار
آ دؤیوش دوستی
ایش قارداشی
آ یولداشلار آ...!!!
الوداع...
1930
ترجمهی فارسی:
وداع
خداحافظ یاران من
خداحافظ!
شما را در وجودم
در اعماق وجودم
و مبارزهام را در مغزم همراه میبرم.
خداحافظ
یاران من
خداحافظ!
نمیخواهد
بسان پرندگان تابلوی نقاشی
در ساحل شنی صف کشیده
به من دستمال تکان دهید!
من در چشمان یاران، خودم را به طور تمام قد میبینم...
ای یاران
ای همرزمان
ای همراهان
ای رفیقان!
تنها یک کلمه الوداع!
شب ها کلون پشت در را خواهید کشید.
سالها تارهای خود را بر پنجره ها خواهد تنید
و من بسان سرود رزم سرخواهم داد
نوای زندان را.
ما باز دیدار خواهیم کرد
یاران من
باز دیدار خواهیم کرد...
همه باهم به خورشید می خندیم...
همه باهم می ستیزیم...
دوستان
دوست همرزم
برادر همکار
رفقا
الوداع![7]
زیبایی این کار در اینجاست که شاعری چون ناظم حکمت را عالمی چون فرزانه معرفی و آثارش را ترجمه کند. استاد فرزانه با عشقی وافر دست به این ترجمه زده و اثری بسیار ارزشمند از آب درآمده است.
شاعر
هر گون داها دالغین گؤروردوم اونو،
بیر ایس سیز شهرین سوکاکلاریندا
ان آجی گولوشون سئزدیم یولونو
ایری گؤزلرینین نملی آغیندا.
بیر گون باخمیشدیم من گئتدیگی یئره
کیمدیر دئیه سوردوم من گئچنلره
دئدیلر بیر شاعر کوسگوندو شهره
مرثیه دولاشیر دوداقلاریندا.
شاعر
هر روز اندیشناک میدیدم اورا
در کوچههای ساکت شهر.
اثر تلخ ترین زهرخندهارا
در سفیدهی چشمان او جاری دیدم.
روزی سر کشیدم آنجا که میرفت
از عابران پرسیدمش که او کیست؟
گفتند شاعری است رنجیده از شهر
مرثیه میپیچید در لبانش.[8]
مملکتیمی سئویرم
مملکتیم
مملکتیمی سئویرم.
چینارلاریندا کوف اوشدوم، زیندانلاریندا یاتدیم.
هئچ بیر شئی یاتیرا بیلمز ایچ سیخینتیمی
مملکتیمین ماهنیلاری و توتونو کیمی.
مملکتیم:
بدرالدین، سنان، یونس امره و ساکاریا،
قورقوشوم قیهلر و کارخانا بورولاری
منیم او اوزوندن بئله گیزلهیهرک
آسیلی بیغلاری آلتیندان گولن خلقیمین اثریدیر.
مملکتیم:
مملکتیم نه قدر گئنیش:
دولاشماقلا بیتمز – توکنمز کیمی گلیر انسانا.
ادیرنه، ایزمیر، اولوقیشلا، ماراش، ترابوزان، ارزروم
ارزروم یایلاسینی یالنیز تورکولریندن تانیرام
و گونئیه
پامبیق ایشینده ایشلیینلر اوچون
توروسلاردان بیر کره ده اولسون کئچمهدیم دئیه اوتانیرام.
میهنم را دوست دارم
میهنم.
میهنم را دوست دارم.
در چنارهایش تاب رفتم، در زندانهایش خوابیدم.
و هیچ چیز اندوه دلم را نمیزداید.
مانند ترانهها و توتون میهنم.
میهنم:
بدرالدین، سنا، یونس امره و ساکاریا
گنبدهای سربی و دودکش کارخانه ها
این همه گنبد دست آورد خلق من است
که خنده ای پر آزرم بر زیر سبیلهای آویخته ی خود دارد.
میهنم:
میهنم چه بیکرانه است.
آنچنان پهناور است که گویی سفر را در آن پایانی نیست.
ادرنا، ازمیر، اولوقیشلا، ماراش، ترابوزان، ارزروم.
ییلتق ارزروم را تنها با نغمه هایش می شناسم.
و برای رفتن به جنوب
به سوی پنبه کاران پنبه زارها
از اینکه نتوانستم و لو یکبار از "توروسها" بگذرم
بسی شرمگینم.[9]
بدیعی ادبیات ترمینلرینه آچیقلامالار
یکی دیگر از آخرین آثار استاد فرزانه که بعد از فوت ایشان منتشر شد، کتاب "بدیعی ادبیات ترمینلرینه آچیقلامالار" است که نتیجهی 60 سال فعالیت ادبی است. این کتاب دایرهالمعارفی در زمینهی اصطلاحات ادبی است که نه تنها برای دانشجویان، بلکه برای ادیبان نیز قابل بهرهبرداری است. بویژه آنکه، استاد در تدوین این دایرهالمعارف به یافتههای خود بیشتر توجه کرده و کمتر از منابع دیگران استفاده کرده است. مطالبی هم که در آن گرد آورده مطالب بروز شده و مورد نیاز هر ادیب و طالب علمی است. برای بهرهگیری هرچند کوتاه از این کتاب، چند اصطلاح کوچک را از زبان استاد فرزانه میخوانیم تا با سبک نگارش ایشان نیز آشنا شویم:
"ادبی مکتب لر
اؤز دونیا گؤروشلری، یاشاییشا باخیشلاری، باشلیجا اولایلارلا ایلگیلری و بدیعی یارادیجیلیق باخیمیندان بیر – بیرینه یاخین اولان یازیچیلارین دوشونجه و اوسلوب بیلیگی ادبی آخینلار تاریخی گلیشمه لرینده ادبی مکتب لری یارادیرلار.
بو بیرلیک بو یازیچیلارین اثرلرینده جور به جور اؤزونه خاص اؤزهللیکلری آشاغیداکی شکیلللرله گؤستهریر :
دیریلیک اولایلارینین سئچیلیشی، اونلارین آیدینلاشدیریلیب و قیمتلندیریلمهسی، موضوعون قورولوشو و قویولوشو، سجیهلرین اونلارین باخیمیندان تیپیک سانیلان جهتلری، بونلارین بهره لندیکلری ایفاده و سؤز واسطهلری و اوسلوب اؤزه للیکلری.
کئچمیش ادبیاتلاردا باشقا آخینلارا قارشی دوران هر بیر ادبی آخین بلیرلی تاریخی شراییطده اورتایا چیخیر و اثرلرین هم آنلام و محتواسی و هم ده قورولوش و سبکی، او دؤورون ایدئولوژی و جمعیتده اولان ایلگیلری عکس ائتدیریردی.
20 – جی عصرین اوللرینده انقلابی اتمسفرین تاثیری آلتیندا یازیب – یارادان، رئالیزم و خلقی لیک بایراغینی اله آلان آذربایجان یازیچیلاری – ج.محمد قلیزاده، صابر، معجز، حقوئردییف، علی نظمی، اوردوبادی، غمگوسار و باشقالاری "موللا نصرالدین چیلر" ادبی آخینینی، ایرتیجا سؤیکه نن، ایفراط میلیتچی لیک و اسلامچیلیلیغا قاپیلان یازیچیلار – علی حسین زاده، علی مذنب و باشقالاری "فیوضات" آخینینی داوام ائتدیردیلر.
بو گونه قده ر ادبیاتدا مئیدانا چیخان ادبی مکتبلرین اؤنملی لری سیرا ایله بونلاردیر : هومانیزم، کلاسیزم، رئالیزم، ناتورالیزم و سمبولیزم.
سیز بو دفترده بو مکتبلر و اونلارین آیرینتیلاری باره ده ییغجام ایضاح آختارا بیله جک سیز.[10]"
گؤروندویو کیمی، هر اوخوجو بورادا ایسته دیگی اطلاعاتا ال تاپیر. دوغرودان دا بورادا هم دوزگون و مکمل بیر معلومات الده ائدیلیر، هم ده دیلین آخیجیلیغی و ساده لیگی هر اوخوجونو آردیجا چکیر.
"پاستورال شعر
چوبانلیق، چؤل یاشاییشی و بو یاشاییشلا ایلگیلی سؤیلهنن شعر نوعی. بو چئشیت شعرده چؤل یاشامی عاشیق یا شاعیرین دیلینده ایکی چوبانین قاریشیقلی دئییشمه سی و قونوشدورولماسی تصویر ائدیلن شعردیر. آذربایجان فولکلوروندا هولاوالار و اهلی حیوانلارا و اؤزهللیکله قویونا، کئچییه و اؤکوزه، چوبانین دیلیندن قونوشدورولان و گئنیش آنلامدا چؤل و اورمان یاشاییشینی عکی ائتدیرهن شعردیر.
پاستورال شعر، بزهکدن، سؤز اویونلاریندا، ساختاکارلیقدان اوزاق ساده دیلده یازیلیر.
قدیم یونان ادبیاتیندا تئوکریت ایله لاتین ادبیاتیندا ویرژیل، پاستورال شعرین قوروجولاری و بؤیوک تمثیلچیسیدیرلر.
شعردن علاوه موضوعلا ایلگیلی رومان، تئاتر، نقاشلیق، موسیقی و باشقا اینجه صنعتلر ساحه سینده پاستورال اثرلر یارانمیشدیر."[11]
استاد فرزانه اواخر عمر خود در سوئد ساکن شد و هراز چند گاهی سری به وطن میزدند. در سال 1382، 80 سالگی نویسنده را در تبریز و تهران جشن گرفتند و مراسم باشکوهی در این دو شهر برگزار شد[12] که عالمان بسیاری از سراسر ایران در این مراسم شرکت کرده و آثار استاد را بررسی کرده و بر آنها ارزش نهادند. محمدعلی فرزانه از سال 1384 ساکن سوئد شد و در همانجا به دار باقی شتافت[13]، بر اساس وصیت وی، پیکر پاکش را به تبریز آوردند و در مقبرهی وادی رحمت تبریز دفن شد.