نگاهی نوین به تاریخ آذربایجان - 12
درباره زبان تركي آذري
زبان ثروتي است كه حافظ ارزشهاي معنوي است. براي بررسي تكامل و اصول پيشرفت زبان هر ملتي، آشنايي با شكلگيري ملتي كه حافظ و بكارگيرندهي آن زبان است ضروري ميباشد. هر ملتي در طول سدهها و هزارهها از نتيجه ي برخورد قبايل، اقوام و ملل ديگر، دوستيها و دشمنيها بوجود آمده، گاه رو به ضعف نهاده و زماني باليده است بدين گونه توانمند و برومند گشته است. ارتباط و پيوند ملتها، تاثيرات خلاقهاي در گسترش و تكامل زبان آنها داشته است. در اين برخوردها برخي زبانها از بين رفته و برخي ديگر باليده و شاخ و برگ داده است. زبان آذري نيز با تبعيت از همين قوانين از هزارههاي پيش تا امروز باقي مانده و در حال حاضر يكي از شاخههاي زبان تركي به شمار ميآيد كه از شرق آسيا تا قلب اروپا گسترده شده است.[1]
زبان آذري از كجا آمده است؟ چگونه رشد كرده و چگونه زباني است؟
زبان مردم آذربايجان و همچنين زبان عمدهي ايران تركي است اما ضمن تفاوت از ديگر زبانهاي تركي، خود زبان مستقلي تحت عنوان تركي آذري شناخته ميشود. اين زبان در چندين استان كشورمان، جمهوري آذربايجان، شرق تركيه و شمال شرق عراق زبان گفتاري مردم است. زبانشناسان، زبان تركي آذري را زباني زنده و جاندار به شمار آورده و تحقيقات ارزندهاي در باب تاريخ، توانمندي و دستور زبان آن به عمل آوردهاند.
بررسي اجمالي زبان تركي آذري نيازي كوتاه به تاريخ تركان دارد. با نگاهي گذرا بدين مطلب پايان بخشيده و بررسي مفصل آن را به مجالي ديگر وا ميگذاريم.
در اسناد تاريخي، تركان با امپراتوري «هيونگ نو» Hioung nou شناخته ميشوند. هيونگ نو در همسايگي چين در هزار سال پيش از ميلاد، امپراتوري بزرگي به وجود آورده است. در طول سدهها، برخوردهاي چندي بين چين و هيونگ نو وجود داشته و اين برخوردها در منابع تاريخي بازتاب داشته است. افزايش جمعيت هيونگ نو باعث گرديد به صورت قبائل متعدد از كوههاي آلتايي سرازير شده و از آسياي ميانه به سوي غرب روانه گشتهاند، از كوههاي قفقاز گذشته وارد آذربايجان و اروپا شدهاند. در قرن چهارم ميلادي هونها (همان هيونگ نو) تا قلب اروپا پيش رفتهاند. در قرن ششم ميلادي امپراتوري گؤگتورك (تركان آسماني) از چين تا درياي خزر گسترش يافته و در قفقاز با حكومت ساسانيان همسايه بودهاند. در اين زمان زبان تركي نه تنها در آذربايجان، بلكه در مناطق پراكندهاي از ايران نيز وارد شده بود. با يورش سلجوقيان، تماميت ايران در داخل امپراتوري تركان قرار ميگيرد.
منابع به دست آمده از تركان اندك است. كتيبههاي به دست رسيده، مربوط به سدههاي پنجم الي دهم ميلادي است. اين كتيبهها در كنار رودخانههاي ينيسئي و اورخون برپا شدهاند. اسناد تاريخي نشانگر اين است كه الفبا در ميان تركان رايج بوده است. منابع چيني از خط و الفباي هونها سخن به ميان ميآورند. اين منابع مينويسند كه هونها آمار دامهاي خود را در دفاتري ثبت ميكردهاند. همين منابع ميافزايند كه بنا به نوشتهي يكي از مورخين چيني دورهي آتيلا، كاتبان هون،كتابهاي نوشته شده به زبان خود را در دربار آتيلا ميخواندهاند. در ميان مردم چين كتابهايي موجود است كه تا امروز زبان شناسان قادر به خواندن آنها نشدهاند. حتي نوشته شدن اين كتابها به الفباي هوني نيز مطرح گشته است.
بر اساس كتيبههاي بازمانده از گؤگ تورك، تمامي دانشمندان و زبان شناسان، گسترش خواندن و نوشتن در ميان آنان را پذيرفتهاند. زاخاريارتور (Zacharia Rhetor)مورخ سدهي ششم سرياني مينويسد:[2] «هونها در نتيجهي تبليغات سرياني ها، دين مسيحيت را پذيرفتند. گاردوسات Gardusat اسقف آلبانيايي در سال 529 ميلادي جهت تبليغات مسيحيت از دروازهي در بند گذشته و در ميان هونها و ساويرها زندگي كرده و كتاب مقدس - انجيل - را به زبان هونها ترجمه كرده است». همين مورخ ترجمه يك كتاب بودايي را در زمان پوكاتانPukatan 578-572 م خاقان گؤگ تورك به زبان تركي خاطر نشان ميسازد. كتيبههاي بازمانده از زمان گؤگ تورك نشان ميدهد كه در اين دوره الفبا رايج بوده و كتابهاي فراواني در ميان مردم وجود داشته است.
حال به زبان تركي آذري بپردازيم: گروهي از باستان شناسان، زبان تركي را زبان بومي و قديم آذربايجان به شمار ميآورند. طرفداران اين نظريه ميگويند: سرزمين آذربايجان كانون تمدنهاي نخستين است.[3] انسانهاي ابتدايي در اينجا در غارها ميزيستهاند. آذربايجان منطقهي گذر بوده، قبايل و اقوام مختلفي در اينجا زندگي و كوچ كردهاند. قبايل ترك زبان نيز در اينجا زيسته، بارها به اين منطقه آمده و كوچيدهاند. بدين خاطر ما با دو نوع زبان تركي روبروئيم: تركي بومي و تركي مهاجر.
در طول تاريخ، دانشمندان به زبان تركي دوم اهميت داده و تركي بومي را ضعيف دانستهاند.[4] منابع تاريخي نشان ميدهند كه بعد از قرن چهارم ميلادي، تعداد تركاني كه از طريق قفقاز در آذربايجان سكونت يافتهاند افزايش يافته، بارها راه تركان از اينجا افتاده و در اينجا نيز سكونت كردهاند.
هستند كساني كه زبان ماد را تركي ميدانند. دكتر حسينعلي كاتبي و دكتر محمد تقي سياهپوش زبان ماد را ريشهي اصلي زبان آذربايجان ميشمارند.[5] يارشاطر زبان تاتي را ادامهي زبان ماد ميداند.[6] مادها از قرن ششم الي سوم پيش از ميلاد در آذربايجان حكومت كردهاند.
به گفتهي دياكونوف حكومت ماد متشكل از يك قوم نبوده است، بلكه مردم موجود در داخل اين حكومت به چند زبان سخن ميراندند. زبان ماد زبان يك اتحاديه به شمار ميآيد.[7]
در دورهي اشكاني، آذربايجان سيطرهي اشكانيان را نپذيرفته و تحت حكومت مستقل آتروپات بوده است. در اين دوره، زبان تركي همراه با زبانهاي بومي به حساب ميآمده است.
توفيق حاجيف بر اساس تحقيقات ديانوكوف مينويسد: پيش از آمدن آرياييها به ايران مردم ترك زبان در اينجا سكونت داشتند. ديانوكوف پيش از آمدن آرياييها، زبان آذربايجان را از ريشهي زبان عيلامي ميشمارد كه از هزارهي سوم پيش از ميلاد در اينجا بودهاند.[8]
بسياري از دانشمندان زبان عيلامي را جزو زبانهاي يافثي و در نهايت ريشهي تركي ميشمارند. اينان زبان عيلامي را با گرامر آگلوتيناتيو (پيوندي( ميدانند كه زبانهاي آلتايي و زبان تركي نيز از اين دستهاند و پيوند و رابطهي اين دو زبان تركي و عيلامي از جنبهي تييولوژي نيز مد نظر است. تعدادي از واژگان مشابه در ميان زبانهاي تركي و عيلامي مشاهده ميشود اما تا امروز قانون و اصول خاصي بين اينها كشف نشده است اوپر و مار زبان مادها را عيلامي دانسته و از ريشهي تركي ميشمارند.
تعدادي از دانشمندان نيز زبان سومري را ريشهي زبان تركي ميدانند زبان سومري نيز جزو زبانهاي پيوندي است ژ. اوپر (1905-18255م) نخستين بار شباهت بين زبان سومري و تركي را مطرح ساخت سپس فرتيز هومل (1936-1854) زبان سومري را جز زبانهاي آلتائي به شمار آورد. اين دانشمند 350 كلمهي سومري و تركي را مقابل هم نهاده، حتي جملهاي به تركي ساخت و ادعا كرد كه اين جمله به زبان سومري نيز همان معنا و مفهوم را ميرساند او ادعا كرد كه: «اجداد تركان پنج هزار سال پيش از ميلاد از آسياي ميانه كوچيدهاند و براي برپايي حكومت سومر به آسياي مقدم آمدهاند زبان سومري نشان ميدهد كه زبان تركي در طول قرنها چگونه بوده است».
حسن پيرنيا نيز چنين نظر ميدهد: «زبان سومريان به زبانهاي توران آلتاي يا اورال آلتائي نزديك است».[9]
مار، لئورمان، اوپر و... زبان سومري را جزو زبانهاي يافت ميشمارند. بارنتون نيز زبان سومري را نه تنها ريشهي زبانهاي تركي، بلكه ريشهي همهي زبانها ميشمارد. ويل دورانت در كتاب تاريخ تمدن، دربارهي سومريان چنين مينويسد: «بعد از چنين تحقيقي نميتوان گفت كه سومريان از چه نژادي بودهاند، از كجا به سرزمين سومر آمدهاند شايد از آسياي ميانه يا قفقاز برخاسته، از شمال به سرزمين بينالنهرين آمدهاند شايد بر اساس اسطورهها آمدنشان را از طريق دريا باور كنيم شايد اصالت سومريان را مغول بشماريم؛ زيرا بين اين دو زبان مشابهتهاي فراواني موجود است».
نام اصلي سكاها «ايشكوزا» و «اشكتاز» و «سكا» بوده است از رابطهي آن با «ايچ اوغوز» موجود در كتاب «دده قورقود» نميتوان به راحتي گذشت «اليشپاي كاي» نام پادشاه سكاها ريشه در تركي اوغوز دارد بسياري از دانشمندان سكاها را ترك زبان دانستهاند آثار پيدا شده تحت عنوان «باسما» در روي سنگ و آهن ظن قوي ميرود كه اصالت تركي داشته باشند.
ت.حاجيف خاطر نشان ميسازد كه با آمدن سكاها، زبان تركي در آذربايجان قوت ميگيرد[10].
مير علي سيدف نيز در تحقيقات خود سه شاخه را در شكليابي ملت آذربايجان مهم ميشمارد:[11]
1 مادها در جنوب آذربايجان
2 ارانيها و آلبانيها در شمال
3 مردم ترك زباني كه از مدتها پيش در اينجا سكونت داشته اند(بوميان).
عبدالكريم عليزاده نيز جزو آن دسته از دانشمنداني است كه تركان را در مرحلهي آغازين تاريخ آذربايجان ميجويند و ميدانند.
در كتاب «تاريخ يعقوبي» در قرن سوم هجري و «دستورالكاتب في تعيين المراتب» نوشته شده در دورهي ايلخاني، آذربايجان را در دورهي ساسانيان مسكن مردم تركزبان دانسته و زبان بومي آن جا را تركي قيد كردهاند.[12]
ی.ب.يوسفاف دانشمند زبانشناسي است كه تلاش كرده است با تجزيه و تحليل اسامي قديمي موجود در اطراف درياچهي اروميه اثبات كند كه قبايل ترك زبان از زمانهاي بسيار قديمي در اينجا سكني گزيدهاند و زبان تركي آذري امروزي از هزار اول پيش از ميلاد آغازيده و در ميانههاي آن به اتمام رسيده است ( تثبيت شده است).
1) نام «آراتا» Aratta در منابع سومري مربوط به 3000 سال پيش از ميلاد موجود است. 800 سال پيش از ميلاد در منابع اوراتور و آشور به نامهاي «آراتايا « Arattaga » آلاتهيه » Alateye برده شده است. در زبان تركي نيز كلمات آلاتا، آلاتائو، آلتاي، آلتاتوتو، آلاداغ، آلاتاوا وجود دارد.
2 ) آشور باني پال (700 سال پيش از ميلاد) در كتيبههاي خود نام يك قلعه و يك حاكم مانناتي را چنين آورده است:
آتر: آتش، آنو: جا
ايشتاتي: ايستي تي، «تي» در زبان قديم آذربايجان پسوند مكان ميباشد و معناي هر دو كلمه آتشگاه ميباشد، يكي به زبان ايراني و ديگري به زبان تركي.
3 ) در كتيبههاي سارگون از رودي به نام «ايشتاراتورا» Ishtaraura سخن به ميان ميآيد. ايشتا همان كلمهي «ايستي» تركي است و «ارائو» در زبان آريايي به مفهوم رود ميباشد. بنابراين اين نام ساخته شده از واژگان آريايي و تركي معناي «ايستي چاي» يا «گرمارود» را دارد
4 ) سارگون از جايي به نام (اوشكايا( نام ميبرد. اين همان كلمهي اوش قايا، اوچ قايا به معني سه صخره ميباشد. دياكونوف اين منطقه را همان شهر فعلي اسكو در نزديكي تبريز ميداند.
5 ) نخجوان، ناخ، سو، آن يك كلمهي تركي متشكل از سه واژه به مفهوم آب شفا دهنده ميباشد.
6 ) ارس يا آراز: نام رودي كه به اسم آراكس و آراز نيزگفته شده است. محمود اسماعيلف اين اسم را به صورت آر ياار آس و گرفته شده از نام آسها ميداند كه نام بزرگترين قارهي جهان يعني آسيا از آن گرفته شده و نام قديميترين قبيلهي ترك است.
عالمان بعد از بررسي اسامي مناطق مختلف آذربايجان، اسكان يافتن تركان را در هزار سال پيش از ميلاد در اين سرزمين باور ميكنند. ژ. يامپولسكي كلمات مختلفي را از منابع گوناگون بيرون كشيده و پس از پژوهش و بررسي روي آنها ميكوشد تا وجود تركان را در14 قرن پيش از ميلاد در آذربايجان به اثبات رساند او قيد ميكند كه در منابع آشور از قبائلي تحت عنوان «توروك» ياد شده است همين عالم وجود همين نام را در منابع او را رتويي قيد ميكند و مربوط بودن آن را به نام يك مكان نشان ميدهد كه 1000 سال پيش از ميلاد قبيلهاي بنام «توريخي» در آنجا ميزيستهاند همين دانشمند مينويسد كه 500 سال پيش از ميلاد، آذربايجان محل سكونت «ايركي»ها بوده است و بدين نتيجه دست مييابد كه منظور از توروك، توريخ و ايرك همان تركان هستند.[13]
يامپولسكي در جاي ديگري با تكيه بر نوشتار مورخ و جغرافي دان نامي قرن اول ميلادي پومپونيوس Pomponins مينويسد: تركان صد سال پيش از ميلاد دردشت ميل و شروان اوتراق كرده بودند. او مينويسد كه تركان پيش از ميلاد در آذربايجان سكونت يافته و در آنجا زندگي ميكردهاند.
ورشيل گوكاسيان مورخ ارمني وجود تركان را در آذربايجان در زمان هرودوت 500 سال پيش از ميلاد مسجل ميداند. به نظر او ساسپرهايي Sasper كه هرودوت از آنان نام ميبرد همان ساويرها يا سابيرهاي Sabir ترك زبان امروزي است كه در آن زمان در شمال رود ارس ميزيستهاند مورخان ارمني و بيزانسي ساويرها را قويترين اقوام ترك زبان قفقاز نام بردهاند.
گوكاسيان مينويسد: 800 سال پيش از ميلاد تمامي تركان در قفقاز ميزيستهاند كه با اسكندر مقدوني به نبرد برخاسته و او را مغلوب ساختهاند برخي مورخين با تكيه بر آثار نظامي گنجوي از جمله اثر نامدار «اسكندر نامه»، وجود تركان را در اين زمان زمان اسكندر در آذربايجان ميپذيرند نظامي گنجوي بارها به ريشه داشتن تركان از قديم در آذربايجان اشاره كرده است آثار او منبع تاريخي نيستند اما گسترش اين نظريه در 800 سال پيش از اين و دفاع شاعر بزرگي چون نظامي از آن قابل توجه است.
گوكاسيان مينويسد: نام ساويرها و كنگرلوها در آثار استرابن و پليني، مورخين قرن اول ميلادي موجود است.[14] ديونيوس پريكت Dionysus Periegetes مورخ قرن چهارم ميلادي وجود هونها را در اين زمان در آذربايجان صراحتاً اعلام ميكند.[15] اما هنوز آذربايجان صددرصد جايگاه تركان نشده بود و اقوام ديگر زبانها نيز همراه با آنان ميزيستهاند.
و.اي.اصلانف مينويسد: در قرن دوم ميلادي ملل ترك زبان آذربايجان سكني گزيدهاند. موسي كالانكاتي مورخ قرن هفتم، موجوديت هونها را در آذربايجان تائيد ميكند.[16]
اصلانف مينويسد: تركان در اين زمان چنان قدرتي يافته بودند كه عليه يزدگرد دوم(457- 438 م) متحد شده و او را مغلوب ميسازند.
گوكاسيان قيد ميكند كه دولت ساساني برروي هونها، ساويرها و كنگرلوها حساب ميكرد. لازار پارپي ديگر مورخ ارمني در قرن پنجم ميلادي وجود امپراتوري قدرتمند تركان را در همسايگي ساسانيان خاطر نشان ميسازد اطلاعات برگرفته از منابع ارمني موجوديت ملت ترك زبان آذربايجان را در سدهي پنجم ميلادي تصديق مينمايد اين منابع اسامي تركي مناطق را نيز فراموش نميكنند.[17]
زاخاريارتور مورخ ششم سرياني ساويرها، اوغوزها، باسليها، خزرها و بلغارها را در قفقاز و آذربايجان قيد ميكند.
تمامي منابع نشان ميدهند كه گؤگتورك در زمان ساسانيان امپراتوري بزرگي را به وجود آورده و با ايران همسايه بودهاند و در همين زمان تركان به صورت قبيلهاي وارد سرزمينهاي ايران ميشدند. تعداد تركان روز به روز در آذربايجان و ايران افزايش يافته و زبان تركي زبان بومي شناخته ميشد اعراب براي تسخير آذربايجان در اين سرزمين با تركان ميجنگند زيرا اينجا سرزمين مردم ترك زبان شده بود منابع عربي نيز چنين نشان ميدهند.
عبيد ابن شريه جرهمي مورخ زمان معاويه در اثر خود از زندگي و سكونت تركان در قرنهاي پيش از اسلامي در آذربايجان سخن ميراند. اين مورخ در زمان بني اميه از قيام تركان آذربايجان عليه اعراب مينويسد: ابن هشام متوفي 213 ه) از وهب بن منبه (114-34 ه) مينويسد كه در زمان اسلام تركان در آذربايجان ميزيستهاند طبري، ابن اثير، يعقوبي، حمزه اصفهاني و ديگر مورخين عرب، آذربايجان را سرزمين تركان ميشناسند. تاريخ بلعمي يكي از منابع مهم در اين مورد به شمار ميآيد. محمد عوفي از قيام تركان آذربايجان در زمان عمربن عبدالعزيز (101-909ه) دركتاب جوامع الحكايات و لوامع الروايات سخن ميراند.[18]
نتيجه اينكه از دوران پيش از ميلاد در آذربايجان زبان تركي بومي وجود داشته اما ملل ديگري با زبانهاي ديگر نيز اينجا ميزيستهاند. رفته رفته تعداد تركان در اينجا افزايش يافته و در زمان هونها و گؤگتوركها (همزمان با اشكانيان و ساسانيان) تركان در آذربايجان اكثريت قاطع اهالي را تشكيل ميدهند. با آمدن سلجوقيان تماميت آذربايجان ترك زبان گشته، ديگر زبانها مضمحل شده و زبان تركي به داخل ايران نيز نفوذ ميكند. آرانسكي با بيان اين نظريه بر اين باور است كه پيش از سلجوقيان، زبان تركي يكي از زبانهاي بومي نيرومند بوده است اما پس از اين دوران زبان تركي صددرصد جايگزين ديگر زبانها شده و آنها را از ميدان به در ميبرد.[19]
2) م.كريمي، دربارة زبان تركي آذري، اميد زنجان، شمارة 14، 1372؛ م. كريمي، زبان تركي در بوتة زبان شناسي تطبيقي، زنجان، انتشارات زنگان، 1378.
1) جعفر اوغلو، احمد. تورك ديلي تاريخي. استانبول، 1989.
2) آذربايجان تاريخي، باكي، جلد 1، 1961.
[4]) مصطفي ضرير، يوسف و زليخا، مقدمه جهانگير قهرمانف و شمس الدين خليل اف،باكي، 1991.(اين کتاب هم اکنون توسط راقم اين سطور زير چاپ است).
[5]) دكتر سياهپوش،محمدتقي. پيدايش تمدن در آذربايجان، تهران، 1370، انتشارات قومس.
[6]) همان.
[7]) دياكونف، تاريخ ماد.
[8]) جهانگير قهرمانف، همان.
1) همان.
1) حاجيف، توفيق. آذربايجان ادبي ديلي تاريخي،باكي، 1986.
2) سيدف،ميرعلي. آذربايجان خالقينين سوي كوكونو دوشونركن، باكي، 1986.
3) احمد بن واضح يعقوبي، تاريخ يعقوبي، جلد 1، تهران، 1362.
1) احمد جعفر اوغلو، همان.
2) قهرمانف،جهانگير؛ شمس الدين خليل اف، مقدمه يوسف و زليخاي مصطفي ضرير، باكي، 1991.
1) همان.
2) م.كريمي. مقدمهاي بر تاريخ تحولات زبان تركي آذري، زنجان، 1377.
3) م.کريمي، مقدمهاي بر تاريخ تحولات زبان ترکي آذري، زنگان، 1377.
1) محمد جرير طبري، تاريخ طبري، ترجمه ابوالقاسم پاينده، تهران، 1369.
2) م. كريمي. زبان تركي در بوتهي زبانشناسي تطبيقي، زنجان، 1377.