هنر آذربايجان در دوران كهن

در پايان هزاره‌ي سوم پيش از ميلاد، اتحاديه‌ي قبايل مختلف شكل مي‌گرفت و زمينه را جهت تشكيل تمدن و حكومت ماننا آماده مي‌كرد. اين تمدن تا قرن نهم ق.م در اطراف درياچه‌ي اروميه پابرجا بوده است. پايتخت حكومت ماننا «ايزورتو» بوده و با حكومت‌هاي آشوري و اورارتويي روابط سياسي، اقتصادي و فرهنگي داشته است. مانناها داراي فرهنگ غني و پربار بوده و هنر آنان در فرهنگ و تمدن دولت‌هاي همجوار و بعدي همچون مادها و اسكيف‌ها مؤثر بوده است. حكومت ماد بر پايه‌ي هنر ماننا در آذربايجان روي پا ايستاده است. در حكومت ماد (قرن ششم و هفتم ق.م) فرهنگ و مدنيت ماننا تداوم يافته است. تأثير اين فرهنگ را در فرهنگ و تمدن ايراني نيز مي‌بينيم. جنگ‌هاي ايران و يونان ( قرن پنج ق.م) و سپس فتح ايران به دست اسكندر مقدوني، باعث نزديك شدن فرهنگي كشورهاي خاورميانه به همديگر شد و بعد از اسكندر، حكومت آتروپاتن در آذربايجان روي كار آمد. اين حكومت قسمت‌هاي جنوبي درياچه‌ي اروميه را دربر مي‌گرفت و در همين دوره قسمت‌هاي بالاي درياچه از نظر هنري عقب مانده و اين عقب ماندگي در ديگر زمينه‌ها نيز خودي مي‌نمايد.

براي نخستين بار در تاريخ، در قرن چهارم پيش از ميلاد است كه مورخان ايراني به نوشتن تاريخ قبايل آلبان آغاز مي‌كنند. در آن دوره و دوره‌هاي پيش از آن، بخشی از سرزمين آذربايجان به خاطر نام اين قبايل، آلبانيا ناميده مي‌شد. در اين دوره، اين سرزمين به دليل وجود قنوات فراوان و اصلاح كناره‌هاي رودها و راهنمايي آن‌ها در مسير دلخواه به پر آبي معروف بوده است. اتحاديه‌ي قبيله‌اي در اين سرزمين در هزاره‌ي اول قبل از ميلاد شكل گرفته و زمينه براي ايجاد حكومت‌ها آماده شده بود. تاريخ هنر اين سرزمين از تاريخ تشكيل دولت نيز قديمي‌تر است. آشنايي با اين هنر ما را به دوران باستاني‌تر و حتي به دوران انسان‌هاي ابتدايي و تشكيل نخستين جماعات رهنمون مي‌سازد زمين كاوي‌هاي قرن اخير آثار فراواني را از زير خاك بيرون آورده و هنوز ناشناخته‌ها و نايافته‌هاي فراواني در زير خاك مدفون است محققان هنرآذربايجان، دوره‌ي باستاني هنر اين سرزمين را به سه مرحله ي:1)از ابتداي تاريخ تا قرن ششم قبل از ميلاد 2)از قرن ششم قبل از ميلاد تا قرن اول ميلادي 3)قرن يك تا هفت ميلادي تقسيم مي‌كنند.[1]

مرحله‌ي اول: اين دوره‌ي طولاني از هزاره‌ي دوازده قبل از ميلاد آغاز شده و تا قرن ششم ق.م را دربر مي‌گيرد در اين دوره است كه شاهد تشكيل نخستين اجتماعات بشري از خانواده تا قبايل پراكنده هستيم. در اين دوره انسان‌ها ابتدا وسايل سنگي ساخته و سپس به ساخت وسايل سنگي فلزي روي آورده اند . سپس در دوره‌ي مفرغ ( نيمه‌ي دوم هزاره‌ي سوم و هزاره‌ي دوم ق.م ) به ساختن آلات محكم‌تر از فلزات نائل آمده اند. در دوره‌ي آهن ( هزاره‌ي اول ق.م ) اين آلات و وسايل تكامل بيشتري يافته و از مفرغ جهت سخات زينت آلات استفاده شده است. در اين دوره است كه ابزار كار تكامل يافته و وسايل دفاع فردي و شكار شكل مي‌گيرد و آمادگي جهت تشكيل دولت به پايان مي‌رسد.

در اين دوره‌ي طولاني كه در اينجا به طور گذرا مطرح گرديد ساكنين سرزمين ما متشكل از قبائل كوچ نشيني بوده ­اند كه با درجات مختلفي از فرهنگ و تمدن به اين ديار آمده و رفته­اند و در هر يك از اين رفت و آمدها معمولاً قبيله‌ي قوي‌تر با آلات و مصنوعات پيشرفته‌تر جايگزين قبايل ضعيف‌تر بوده­اند. اين قبائل گاهي به دفع يكديگر دست يازيده و گاهي در هم ادغام شده­اند. در اين دوره، نقاشي روي صخره به وجود آمده و انسان‌ها هنر خود را روي صخره‌ها به نمايش گذاشته­اند. زينت­آلات و ابزارهاي گوناگون همچون كمربند و گردن بندهاي مفرغي، زينت آلات نفيس نقره‌اي و طلايي از جمله‌ي اين هنرها مي‌باشد. نوشته‌هاي روي سنگ‌ها نشانگر تمدن بالاي اجدادمان در آن دوره است. از اين كتيبه‌ها در گوشه و كنار آذربايجان به دست آمده است. همين كتيبه‌ها و سنگ نوشته‌ها از تاريخ تمدن اجداد ما در هزاره‌هاي چهارم تا اول ق.م خبر مي‌دهند.

بي­شك موقعيت جغرافيايي و غناي طبيعي آذربايجان امكانات وسيعي را براي تشكيل و پيشرفت هنر معماري به وجود آورده است. وجود خاك خوب، آهك، سنگ و گچ فراوان اين منطقه در ساخت عمارت‌هاي بزرگ نقش مهمي ايفا كرده است.

غارها: غارها در پيشرفت تاريخ و زندگي انسان‌هاي اوليه و نخستين اجتماعات بشري نقش به سزايي داشته­ اند. بهترين پناهگاه براي انسان‌هاي اوليه همان غارها بوده­اند.

برخي از اين غارها طبيعي بوده و برخي ديگر ساخت دست خود آنان بوده است دو غار بزرگ كه محل سكونت انسان‌ها بوده است در آذربايجان كشف شده است، يكي از آن‌ها در اطراف قازاخ « اوي داغ» و ديگري در نزديكي شهر فضولي به نام «آزيق» كشف شده است غار آزيق به طول 215 متر از جمله غارهاي بزرگ دست ساخت انسانهاست اتاق‌هاي آن چند طبقه بوده و در هر طبقه‌ي آن 100 الي 150 نفر جا مي‌گرفته است ديوارهاي اين غار بزرگ را استالاكتيك‌هاي طبيعي زيبايي زينت بخشيده است ناگفته نماند كه استالاكتيك‌هاي طبيعي درون غارها در ادوار بعدي در معماري ساختمان‌ها و عمارت‌هاي آذربايجان الگو قرار گرفته و مورد استفاده قرار گرفته است.

در «بؤيوك داش» قوبوستان غارهاي فراواني وجود دارد. در ميان غارهاي طبيعي اين منطقه غارهايي نيز وجود دارد كه انسان‌ها با دست خود روري صخره‌ها كنده‌اند گمان مي‌رود كه اين غارها محل سكونت انسان‌ها بوده و شايد نخستين قبائل بزرگ آذربايجان در اين منطقه سكونت داشته اند. غارهاي فراوان و در عين حال كوچك اين منطقه براي سكونت قبائل بزرگ متشكل از خانواده‌ها مناسب بوده است اين غارها از خصوصيات برجسته‌ي دوران سنگي است كه اينك در اطراف رود گن گنجه، قوبادلي، زنگيلان، قوناق كند، زواند، مرزه و ديگر جاها وجود دارد. غارهايي از اين دست در اطراف تبريز و سلماس و ماكو وجود دارد كه هنوز مورد تحقيقات دقيق زمين شناسان و باستان شناسان قرار نگرفته است. ناگفته نماند كه زمين شناس بزرگ آذربايجان محمدعلي حسين اف مشغول تحقيق و بررسي اين غارهاست.[2]

محصولات مگاليتيك: در زبان يوناني مگا به معني بزرگ و ليتوس به معني سنگ است به همين خاطر ساخته‌هاي دست انسان كه از سنگ‌هاي بزرگ بوده باشد مصنوعات مگاليتيك گفته مي‌شود انواع مختلفي از اين ساخته‌ها وجود دارد از ميان آن‌ها مي‌توان به منهيرها، كرو ملخ ها، صندوق‌هاي سنگي، گالري‌ها و... اشاره كرد. در آذربايجان آثاري از اين مصنوعات به يادگار مانده است. بيشتر اين يادگارها بازمانده از سنت‌ها و مراسم دفن مردگان مي‌باشد گاهي وزن اين يادمان‌ها به 40 الي 100 تن مي‌رسد و با در نظر گرفتن بزرگي اين سنگ‌ها مي‌توان به تعداد افرادي كه در ساخت آن‌ها و حمل و نقل آن شركت كرده اند، پي برد و به اهميت آن واقف شد. لذا مي‌توان گفت اين ساخته‌ها دستاوردي از اجتماعات متمدن‌تر بوده و بيشتر رنگ مذهبي دارند و مربوط به اواخر دوران سنگي و دوران مفرغ مي‌باشد.

من­هيرها Menhir: به سنگي گفته مي‌شود كه به صورت عمودي در زمين دفن شده باشد. اين كلمه‌ي فرانسوي شامل MEN به معني سنگ و HIR به مفهوم دراز و در كل به معني سنگ دراز مي‌باشد و در آذربايجان به نام «چوبان داشي» يعني «سنگ چوپان» معروف است. بلندي اين سنگ‌ها يك متر و بيشتر است بلندترين اين منهيرها در فرانسه پيدا شده است كه به بلندي 21 متر و به وزن 300 تن بوده است. اين منهيرها در گورستان‌ها يافت مي‌شوند باستان شناسان مشخص كرده­اند كه اين سنگ‌ها بعد از دوران مفرغ اهميت خود را از دست داده­اند. اين منهيرها حكايت از بينش مذهبي مردم دارد انسان‌ها بر اين اعتقاد بوده­اند كه با قرار دادن اين سنگ‌ها بر بالاي سر افراد مرده، او را جاودانه مي‌ساخته­اند و معمولاً بر روي قبر بزرگان قبيله چنين سنگ‌هايي مي‌ساخته­اند و روي آن علاماتي يا نوشته‌هايي را حك مي‌كرده‌اند. گاهي اين سنگ‌ها به شكل مجسمه بوده و حتي به قدري روي آن كار مي‌كرده­اند كه شكل آن نشانگر مرد يا زن بودن فرد مدفون را نشان مي‌داد. اين سنگ‌ها شكل مذهبي داشته و از همين روست كه برخي از اين سنگ‌ها بعد از هزاران سال هنوز مقدس و محترم شمرده مي‌شوند. در نقاط مختلف آذربايجان برخي از اين سنگ‌ها تحت عنوان «اوجاق» هنوز هم مقدس و به صورت زيارتگاه موجودند. در مذهب آنان، انسان‌ها با توسل به اين سنگ‌ها و با استمداد از انسان‌هايي كه در زير اين سنگ‌ها مدفون شده­اند براي باران و ديگر نعمات طبيعي دعا مي‌كرده­اند. از جمله‌ي اين سنگ‌ها كه تقدس يافته و به صورت زيارتگاه درآمده­اند ميتوان از سنگ مقدس خوجالي در قاراباغ، زيارت داغي در داش كسن، قارا مراد و... نام برد. در مناطق مختلف ارمنستان نيز به چنين سنگ‌هايي برمي­خوريم. مجموعه‌اي از اين سنگ‌ها در ارمنستان موجود است كه به نام « قوشون داشي» معروف است و مسلم شده است كه توسط مردم ترك در اين منطقه ساخته شده است. برخي باستان شناسان معتقدند كه اين منهيرها در آذربايجان در پايان دوره‌ي آهن(هزاره‌ي اول ق.م) ساخته شده­اند و معتقدند كه اجداد اوغوز مردم آذربايجان ساخته­اند. اين منهيرها روي قبر سرداران بزرگ ترك نصب شده است و منظور از نصب اين مجسمه‌ها جاودانه كردن سرداراني بوده است كه در آن دفن شده­اند.

بر پايه‌ي شناخت اين مجسمه‌ها مي‌توان به زندگي تركان آذربايجان و اعتقادات مذهبي آنان دست يافت. باستان شناسان اين منهيرها را منطبق بر فرهنگ شناخته شده‌ي تركان دانسته­اند.

مجسمه‌هاي يافت شده به شكل ماهي، گاو و قوچ نشانگر معيشت مردم آذربايجان بوده است. مجسمه‌هاي ماهي در اطراف رود ارس، درياچه‌ي خزر و اروميه و مجسمه‌هاي قوچ در مناطق كوهستاني و مجسمه‌هاي گاو در دشت‌ها و جلگه‌ها به دست آمده است. ناگفته نماند در كنار اين اوجاق‌ها امروزه نيز مردم آذربايجان نذر و قرباني مي‌كنند و اين رسم همچنان پابرجاست.

دولمن ها: قبرهايي هستند كه در كنار سنگ‌هاي شاقولي دفن شده به وجود آمده اند قبرهايي كه روي آن‌ها را با سنگ‌هاي بزرگ پوشانده اند تول به معني ماسه و من به معني سنگ، از زبان فرانسوي گرفته شده است اين يادگارها نشانگر معماري دوران مفرغ و آهن مي‌باشد و در اين ساختمان‌ها گاهي از سنگ‌هايي به وزن 10 تن استفاده شده است در قسمت جلويي اين عمارت‌ها پنجره‌اي به شكل دايره و بيضي وجود دارد و نشانگر بينش ديني مردمان سازنده‌ي آن‌ها مي‌باشد. آنان معتقد بوده­اند كه روح فرد مدفون از اين پنجره‌ها خارج مي‌شده و سپس بر مي‌گشته است و در عين حال از همين پنجره براي مرده خوراكي به داخل مي‌نهاده اند. نمونه‌ي بارز اين معماري در روستاي گؤروكدي كندي، توسط (ژاك دومورگان) باستان شناس فرانسوي معرفي شده است كه داراي دو طبقه بوده است.

از اين دولمن‌ها در روستاي خوجالي نيز يافته شده است و در اين يادمان‌ها مي‌توان به اعتقاداتي چون جاودانگي روح پي برد. اوجاق «دده گونش» در شاماخي و خانه‌هاي سنگي فراواني كه در اطراف آن ساخته شده است، حائز اهميت فراواني است. مردمي كه براي زيارت اين اجاق مقدس مي‌آمده اند و گاهي بيماراني كه براي يافتن شفا بدين زيارتگاه روي مي‌آورده­اند در اطراف آن اقامتگاهي براي سكونت مي‌ساخته­اند و اين خانه‌هاي سنگي بازمانده‌اي از آن اعتقادات است. در عين حال تصادفي نيست كه اين اوجاق به نام پير دده گونش معروف شده است. اين نام مفهوم والايي در آذربايجان داشته است. مفهوم دده در آذربايجان مفهومي مقدس و قديمي است. گاهي اين نام را به دوران مفرغ نسبت مي‌دهند ولي بدون ترديد نامي است كه پيش از اسلام رواج داشته است. از جمله دده قورقود از جمله اوليايي به شمار مي‌آيد كه سيماي نبي داشته است. گونش نيز به معني خورشيد مي‌تواند مفهومي قديمي داشته باشد و بر مي‌گردد به زماني كه خورشيد در حد پرستش انسان‌ها مقدس و محترم بوده است.

در قوبوستان، سنگي بزرگ در وسط و سنگ‌هايي در اطراف آن پيدا شده است كه به نام « بؤيوك داش» معروف است. «آغ داش» واقع در روستاي شولان نيز از همين قماش است. تحقيقات انجام گرفته در اين زمينه نيز بسيار اندك است. روستاي كندوان در نزديكي تبريز با صدها خانه‌ي سنگي بر روي صخره‌ها از جمله آثاري است كه هنوز باستان شناسان نظر قطعي خود را ابراز نكرده اند. بي‌شك حل بسياري از معضلات زيستي آذربايجان در گرو تحقيقات گسترده و علمي زمين­شناسي و باستان­شناسي است و اميد مي‌رود در اين برهه از زمان به حل آن همت بگماريم.

بناهاي سيكلوپيك: اين نوع بناها از جمله يادگارهاي مگاليتيك بسيار رايج درآذربايجان است. اين آثار پيوندي تاريخي با اساطير يوناني دارد. گويند اين بناها را انسان‌هاي عظيم­الجثه و يك چشم ( تپه گؤز در داستان‌هاي دده قورقود) به نام سيكلوپيك ساخته­اند و به همين خاطر در تاريخ هنر جهان به نام بناهاي سيكلوپيك شهرت يافته­اند.

اين بناها از سنگ‌هاي بسيار بزرگ ساخته شده­اند. گاهي انداره‌ي اين سنگ‌ها به دو متر مي‌رسد. از اين بناها در كشورهاي مختلف جهان يافت مي‌شود و قفقاز مركز چنين آثاري است. بناهاي سيكلوپيك تاريخي هزاران ساله دارد، قديمي‌ترين آن‌ها مربوط به دوران مفرغ ( هزاره‌ي سوم و دوم قم) مي‌باشد آثار بازمانده از دولت اورارتو مانند توشپا، توپراق قالا، ته تيشبائي ني و به قرن‌هاي دهم و نهم قبل از ميلاد مربوط مي‌شود.

حدود 120 بنا از اين آثار در آذربايجان به دست آمده است كه بيشتر آن‌ها از سنگ‌هاي دايره‌اي و بزرگ ساخته شده­اند اين آثار در نخجوان، گده بيك، دستفورد، شامخور، تووز و. به دست آمده اند. مردم آذربايجان بدان‌ها قالاچا، قالاجيق، هؤروك و هؤروك داشي مي‌گويند نخستين بار زمين شناس بزرگ م. جعفرزاده اين بناها را مورد بررسي و تدقيق علمي قرار داد. سنگ‌هاي به كار رفته در اين بناها گاه به صورت نتراشيده و گاه به صورت صيقل يافته بوده­اند. دانشمندان بناهاي سيكلوپيك آذربايجان را به 2 گروه تقسيم كرده­اند:

1) بناهايي كه از نظر حجم بسيار بزرگ بوده و در زمان آرامش از آن به عنوان محل سكونت و در زمان جنگ به عنوان قلعه‌ي دفاعي استفاده مي‌كرده­اند.

2) بناهاي كوچك كه در دوران جنگ به عنوان قلعه‌ي دفاعي مورد استفاده قرار مي‌گرفت و بناهاي موجود در مناطق كوهستاني كه صرفاً به عنوان محل اقامت موقتي انسان‌ها و حيوانات استفاده مي‌شده است.

قبرهاي صندوقي: برخي از اين قبرها كه به صورت صندوق و از سنگ‌هاي بزرگ ساخته شده اند. در لنكران، قره باغ، گده بيك و. كشف شده­اند كه تاريخي كم و بيش 3 هزار ساله دارند داخل اين سنگ‌ها با سليقه‌هاي خاصي تراشيده شده و گاهي روي ديوار ها، كنده كاريهايي انجام گرفته و سنگي ديگر به عنوان سقف بر روي آن گذاشته­اند. گمان مي‌رود اين قبرها مقارن با بناهاي سيكلوپيك ساخته شده اند. انسان‌هاي جوامع ابتدايي از اين صندوق‌ها در اجراي مراسم مذهبي، هنگام دفاع از حمله‌ي دشمن و گاه به عنوان محل اسكان استفاده مي‌كرده است و سپس هنگام مرگ رهبران و بزرگان خود، آنان را در همين صندوق‌ها دفن مي‌كرده­اند.

كورقان­ها: كورقان واژه‌اي تركي است و با كلمات گوْر، قرْغو، قوْروق رابطه‌اي واژگاني دارد. كورقان‌ها عبارتند از قبه‌هايي كه بر روي قبر مردگان به صورت هرم يا مخروط ساخته شده­اند. اين كورقان‌ها كه در گوشه و كنار آذربايجان كشف شده­اند مربوط به دوره‌هاي مختلف تاريخي هستند و شكل اينها به‌ها نيز متفاوت از همند ارتفاع اين كورقان‌ها از يك تا 15 متر و قطرشان از 2 تا 20 متر مي‌باشد.

كاوشگر بزرگ يايهومل در منطقه‌ي « خانلار»، ضمن تدقيق در كورقان‌ها به اين مسأله رسيده است كه كورقان‌ها بصورت پراكنده نبوده بلكه يكي از آنها چون خورشيد درمركز قرار گرفته و كورقان‌هاي ديگر دور تا دور آن گرد آمده­اند. او اين نظم را كه چون منظومه‌ي شمسي بوده «سيستم شفق» ناميد و ديگر محققين نشان داده­اند كه اين قانونمندي در كورقان‌هاي آسياي ميانه نيز عيناً وجود دارد. در مناطق مختلف آن را گاه« قره دام» گفته­اند و به معني « منزل آخرت» دانسته­اند. محققان ابراز داشته­اند كه اين كورقان‌ها از فلسفه‌ي اعتقادي مردم به جاودانگي روح سرچشمه گرفته است و نشان از ايمان مردم به ابدي بودن روح دارد.

بناهاي مربوط به اسكان مردم: از اين ساختمان‌هاي قديمي چه به صورت حفاري شده در دل سنگ و چه به صورت طبيعي بسيار فراوان كشف شده است. برخي از اين بناها كه در اطراف رودخانه‌ي گن گنجه به دست آمده­اند نشان مي‌دهد ديوار‌هاي دورتا دور و ديوار‌هاي وسط ساختمان از سنگ‌هاي رودخانه‌اي ساخته شده­اند و قدمت آن‌ها به هزاره‌هاي پيش از ميلاد مربوط مي‌شود. گاهي نصف اين ساختمان‌ها در دل زمين كنده شده و نصف ديگر باسنگ‌هاي ريز روي زمين ساخته شده­اند. اندازه‌ي اين ساختمان‌ها به 15 تا 20 متر مي‌رسد و تقسيم بندي داخلي آن نشان مي‌دهد كه محل سكونت خانواده‌هاي كثيرالاولاد بوده است.

اين بناها را به نام« قره دام» نيز ناميده­اند بنايي بزرگ در مينگه چئوير كشف شده است كه از خشت خام ساخته شده و داراي تاريخي 3500-4000 ساله است. بناي كشف شده در «اوزه رليك تپه» نشان مي‌دهد كه 4 هزار سال پيش اجداد ما در آذربايجان به ساخت آجر و تراشيدن سنگ جهت ساخت عمارت همت گماشته­اند طول ديوار‌هاي بناي اوزه­رليك تپه با پهناي زياد به 20 متر مي‌رسد برخي از اين بناهاي خشتي و سنگي، داراي تصاوير حك شده روي ديوار‌ها مي‌باشند.

در دوران حكومت ماد (قرن هفتم و ششم ق.م) بناهاي بزرگ و استحكامات نظامي عظيمي ساخته شده­اند علاوه برقصرها و كاخ‌هاي شاهان ماد در همدان، پايتخت مادها، بناهايي كه محل اسكان مردم بوده است از آن دوران به يادگار مانده است.

در اراضي تحت سلطه‌ي مادها مي‌توان به وجود آتشكده‌ها كه امروزه اوجاق ناميده مي‌شوند اشاره كرد كه همچنان پا برجا هستند ناگفته نماند تصاوير حك شده بر روي ديوار‌هاي ساختمان‌ها جاي بررسي دقيق علمي دارد، اما قبل از آن بايستي به قديمي‌ترين تصاوير و خطاطي روي صخره‌ها اشاره كرد.

تصاوير روي صخره يا پتروكليف: كلمه‌اي يوناني است كه از دو كلمه‌ي پترو به معني سنگ و كليف به معني كندن آمده است از اين تصاوير به وفور در آذربايجان، آسياي ميانه، سيبري و كريمه به دست آمده است از روي اين آثار مي‌توان به مناطق زيست، شكل دهي تصورات ديني و تفكرات بديعي انسان‌هاي هزاره‌هاي پيش از ميلاد پي برد آثاري از اين دست كه در آذربايجان به دست آمده است مي‌توان به بؤيوك داش، كيچيك داش، جينگيرداش، شونقارداغ، شيخ قايا و داش قيشلاق اشاره كرد كه در صخره‌هاي قوبوستان 50 كيلومتري جنوب باكو، قصبه‌ي شووه لان، آبشرون، ييلاقات و اردوباد و كوه‌هاي كلبجر، حكاكي شده اند.

محققان در تدقيقات خود روي مضامين اين تصاوير تفكرات متفاوتي ابراز داشته­اند بي‌شك براي درك صحيح مضامين آن بايستي به طلبات و خواسته‌هاي انسان‌هاي آن دوره مراجعه كرد از اين رو دانشمندان نظرات مختلفي بيان كرده­اند، برخي اين تصاوير را برخاسته از آيين و مراسم ديني دانسته­اند، برخي ديگر آن‌ها را وسيله‌اي جادويي شمرده­اند و عده‌اي نيز آن‌ها را با نيازهاي روزمره‌ي آن دوره تبيين كرده­اند مسلماً انگيزه‌ي اصلي خلق اين آثار نياز انسان‌ها بوده است اكثر اين تصاوير در مضمون شكار، زورآزمايي، كمين كردن، رقص و. مي‌باشد برخي مي‌گويند رسم تصاويري از حيوانات بر اين پايه استوار است كه مردم با كشيدن شكل حيوانات شكاري، در واقع آنان را جادو كرده و شكار آنان را سهل‌تر ساخته­اند دسته‌اي ديگر معتقدند اين تصاوير بعد از انجام عمليات پيروزمندانه‌ي شكار وتفهيم به ديگران حكاكي شده اند و دسته‌ي سوم بر اين اعتقادند كه اكثر اين تصاوير در مناطقي كشيده شده­اند كه كمينگاه شكارچيان بوده و شكار را از آن بالا زير نظر داشته­اند و در واقع با كشيدن اين تصاوير به طرح­ريزي نحوه‌ي شكار مي‌پرداخته­اند و در حقيقت تمرين و آموزش ساده‌ي شكار را روي صخره حك كرده­اند در برخي تصاوير، رقص دور آتش حكاكي شده است و گويي زماني آن را كشيده­اند كه شكارچيان پيروزمندانه از شكار برگشته­اند.

تاريخ اين تصاوير به دوران سنگ و مفرغ مي‌رسد در هر صورت، اين تصاوير وظيفه‌ي دوگانه‌ي هنر را در زندگي انسان‌ها بيان مي‌کنند در سال‌هاي اخير، پروفسور ب. گريژمك با تدقيق در اين تصاوير( درمناطق مختلف آذربايجان ) به كشفيات تازه‌اي دست يافته است وي با تدقيق در خطوط اين تصاوير نظرات جالبي را بيان كرده است كه با آنچه از اجداد خويش در هزاره‌هاي پيش از ميلاد مي‌دانستيم، تطبيق مي‌كند و يك بار ديگر يافته‌هاي ايشان، بينش اجتماعي ديني و طرز معيشت اجداد ما را روشن مي‌سازد بي‌شك بررسي دقيق اين تصاوير مي‌تواند روند توسعه‌ي هنر آذربايجان را تا امروز نيز رديابي كند.[3]

در سرزمين آذربايجان ظروف مختلفي به دست آمده است كه به دوره‌هاي تاريخي مختلفي تعلق دارد و اين ظروف را مي‌توان به دو دسته تقسيم كرد: نوع نخست، ظروف سفاليني است كه از خاك رس ساخته شده و بيشتر با لعاب سياه زينت يافته‌اند و بصورت دستي ساخته شده‌اند و نوع دوم ظروفي است يا سفالي كه به وسيله دستگاه شكل داده شده‌اند و يا از فلزات ساخته شده‌اند.

ظروف سفالي به دست آمده از آذربايجان انكشاف و پيشرفت تاريخي داشته است ومي‌توان اين تاريخ را به چهار مرحله تقسيم كرد: در مرحله نخست، ظروف ساخته شده اكثراً از نظر حجم بزرگ بوده و به شكل نا منظم و داراي لعاب تك رنگ بوده است و حتي بدون لعاب بوده است.

در مرحله‌ي دوم، ظروف ساخته شده از نظر حجمي كوچكتر شده و به شكل دايره در آمده و تصاويري از پرندگان، حيوانات و انسان به رنگهاي مختلف ترسيم شده است. تصاوير روي اين ظروف شامل حيواناتي چون اسب، گوسفند و پرندگان مختلف بويژه طاووس است اما اين تصاوير اكثراً خشن و حالت هندسي دارند و رنگ آنها اكثراً تند و متضاد مي‌باشد.

ظروف مرحله‌ي سوم كه در جلفا و گول تپه به دست آمده‌اند به شكل كاسه و بشقاب همراه با لبه‌هاي بلند مي‌باشد. تصاوير روي آنها شكل هندسي دارند و داراي حاشيه نيز مي‌باشند. اين حواشي نيز به صورت هندسي است.

مرحله‌ي چهارم اين رشد و پيشرفت مصادف با دوره آهن مي‌باشد، در اين دوره ظروف از ظرافت و پيچيدگي بيشتري برخوردارند و شامل كاسه، قوري، پيه‌دان و ظروفي پيچيده و لبه‌دار است و معمولاً داخل ظروف به يك رنگ و بيرون آن به رنگ ديگري است. شايد بتوان گفت كه خطوط رسم شده در حواشي ظروف، آغاز مرحله نگارش را نويد مي‌دهد و نياز به بررسيهاي دقيقتري دارد. ضمناً از اين مرحله، استفاده از ابزار مكانيكي جهت شكل دادن ظروف متداول شده است و تصاوير نيز با ابزاري نوك تيز حكاكي شده‌اند. لعاب مشكي نيز از ظرافت خاصي برخوردار شده است. در اين زمان هنر نقاشي، حكاكي، خط و... به منصه ظهور رسيده و يادگارهاي گرانبهايي بجا نهاده‌اند. نا گفته نماند كه ظروف به دست آمده از هر منطقه‌اي از ذوق و هنر اساتيد و مردم آن سامان خبر مي‌دهند. وفور اين ظروف در مناطق مختلف آذربايجان نشان از همه‌گير بودن اين صنعت هنر دارد و دليلي بر برخورداري مردم اين سامان از درجه عاليتر تمدن مي‌باشد. در هر صورت، با آنكه زمين كاوان و انديشمندان نظرات مختلفي در اين باره ابراز داشته‌اند نظر ما نيز زماني صحيح خواهد بود كه خوانندگان عزيز نمونه‌هاي چندي از اين آثار را مشاهده كرده باشند.

با آغاز دوره‌ي مفرغ، فلزات چندي از جمله مس، سرب، روي، قلع و... در آذربايجان كشف شده و نويد دوره‌اي جديد از خلاقيت هنري و پيشرفت بديعي را مي‌دهد و مرحله‌اي مهم و اساسي در تاريخ سرزمين ما به شمار مي‌آيد. اجداد ما در اين دوره به ذوب فلزات نائل آمده و با تركيب آن‌ها توانستند فلزاتي زيبا و در عين حال محكم به دست آورند و از آن‌ها در ساخت ابزار كار و شكار و لوازم مورد نياز معيشت آن روزگار استفاده كنند. اجداد ما از اين فلزات به ويژه از آلياژ آن‌ها ابزار كار، سلاح جنگي، ظروف و زينت­آلات مي‌ساختند.

فراموش نكنيم كه اين فلزات در اعتقادات اجداد ما نيز عميقاً تأثير و نفوذ داشته‌اند و حتي تأثيرات آن تا امروز نيز باقي است. همه كم و بيش شنيده‌ايم كه پيشينيان، حتي تا چند نسل پيش از ما براي دور كردن ارواح خبيثه از جان با به صدا درآوردن زنجير مفرغي دست به كار مي‌شدند، سر زن زائو چاقوي مفرغي مي‌نهادند، موقع خسوف و كسوف زينگ مي‌كوبيدند، روي لوازمي كه احتمال مي‌دادند جن نفوذ كند، به ويژه البسه سنجاق فلزي مي‌زدند و قديم‌تر‌ها مجسمه‌هايي از حيوانات مي‌ساختند كه اگر نگوييم پرستش مي‌كردند حداقل برايشان مقدس و محترم بودند. همه‌ي اين‌ها نشان از ارزش فلزات در دوره‌اي از تاريخ دارد، به ويژه هرچه از نظر تاريخي عقب‌تر برمي‌گرديم ارزش و احترام آن بيشتر رخ مي‌نمايد و به زماني مي‌رسيم كه انسان به قدرت آتش كه او را گرما مي‌بخشد فلزات سخت و محكم را ذوب مي‌كند و به اطراف انسان روشنايي مي‌بخشد، پي مي‌برد و شايد به پرستش آن ايمان دارد و آن را قدرت بخش مي‌ شناسد.

ابزارآلات فراواني كه در اين دوره از فلزات به ويژه از مفرغ ساخته شده‌اند، به ويژه اشياي مقدس و مورد احترام مردم از مفرغ مي‌باشد. ضروري است اشاره كنيم كه مفرغ توسط تمدن سومريان كه حكومتي ترك منشأ مي‌باشند ساخته شده و توسط همانان در آذربايجان استحصال مي‌شده است. سومريان ترك نژاد با كشف اين آلياژ در تمدن اكثر ملت‌هاي آسيا و خاورميانه تأثير نهادند. اشياي به دست آمده در اين مناطق مربوط به سده‌هاي هفت و هشت قبل از ميلاد، تأثير دين زرتشت را در خود دارد و پيوندي عميق با متون اوستا دارد. مسائل ديني زرتشت هرچند هنوز به طور موشكافانه مورد بررسي قرار نگرفته است ولي بي‌ترديد فرهنگ آذربايجان و زبان تركي آذري در آن عميقاً تأثير نهاده است.

روي اشياي به دست آمده‌ي مربوط به اين دوران، تصاويري از دو شير رو در رو نقش بسته است، در اين ميان اشياي به دست آمده از مناطق جنوبي درياچه‌ي اروميه، به ويژه روستاي حسنلو با تصاويري از خورشيد قابل تأمل است. اين اشيا نشان از رشد و بالندگي هنر در اين سرزمين دارد،ز يرا در برخي از اين ظروف، هنري به كار رفته است كه در ميان هنر ملت‌هاي ديگر جهان بي‌سابقه است. از جمله تصاوير برجسته‌ي روي ظروف از جنس طلا و تزيين اطراف و حاشيه‌ي آن با فلزات ديگر به ندرت در ميان ملت‌هاي ديگر مشاهده شده است. اين تصاوير نشان مي‌دهند كه هنر و صنعت در ميان اجداد ما از سابقه‌اي طولاني و گسترش بيشتري برخوردار بوده است.

كتيبه‌هاي كشف شده‌ي آذربايجان: اقوامي كه از هزاره‌هاي پيش از ميلاد در آذربايجان امروزي سكنا گزيدند بر پايه‌ي كشاورزي و دامداري، پرورش اسب و گوسفند روزگار گذرانده‌اند و با استخراج آهن و ديگر فلزات و با ساختن ظروف ظريف سفالين و اشيايي فلزي در تاريخ تمدن ملل ديگر جهان جاي پايي براي خود يافته‌اند. بر اساس تحقيقات طولاني مدت محققان، زبان مردم اين سرزمين نه از شاخه‌ي هندو اروپايي بوده و نه جزء زبان‌هاي سامي. عده‌اي زبان مردم اين سرزمين را از خانواده‌ي زبان‌هاي قفقازي مي‌شمارند و عده‌اي بيشتر جزء خانواده‌ي زبان‌هاي يافثي تركي. در هر صورت حكومت‌هايي هم كه در اين سرزمين تشكيل شده تمامي اراضي اين سرزمين را در بر نمي‌گرفته است؛ گاهي تنها قسمت شمالي، گاهي در جنوب، زماني در غرب و گاهي فقط در مركز آذربايجان متمركز مي‌شده است. آثاري از سنگ نوشته‌هايي كه مربوط به اين حكومت‌ها است در جاي جاي آذربايجان كشف شده است كه گاهي تاريخ آن‌ها به پنج هزار سال پيش مربوط مي‌شود.

محققان، قديمي‌ترين اقوام مسكون در اين ديار را سوباري‌ها، پروتوك، هوري‌ها، كاسپين‌ها، هون‌ها، آلبان‌ها، اوغوز‌ها و خزرها دانسته‌اند آشوري‌ها در هزاره‌ي پيش از ميلاد از اورارتوها در آذربايجان نام مي‌برند و هرودت از اسامي مناطقي سخن مي‌راند كه مأخوذ از زبان‌هاي تركي است لازم به قيد است كه از اوايل قرن 19 پاي محققان فرانسوي و انگليسي به آذربايجان باز شد و كتيبه‌هاي چندي از اين سرزمين به موزه‌هاي اروپا سرازير شد. با گذشت چند سال تعداد جويندگان كتيبه در اين ديار رو به فزوني نهاد. طولي نكشيد كه پاي روس‌ها نيزباز شد و ديگر مستشرقين اروپايي بدان‌ها پيوستند. از جمله‌ي اين محققان مي‌توان:

Saint Martin, Fr. E. Schulz, Edward Hincka, A. H. Lagard, A. H. Sayce, Raw Linson, Nikolsky, Golenischeff, W. Belck, Lehman Haupt, Franccis Lenormant, A. P. Morttmanm, Stanislas Guyard.

و ده‌ها محقق ديگر را نام برد. اكثر اين محققان زبان آشوري را مي‌دانستند و به خط ميخي آشنايي داشتند. آنان ضمن اين كه به پيوستگي دولت‌هاي اين سرزمين با آشور نظر مي‌دادند زبان اينان را گاه متأثر از زبان آشوري دانسته‌اند و برخي متأثير از زبان سومريان دانسته‌اند.

دكتر جواد مشكور، استاد دانشگاه تبريز به تحقيق در پيرامون اين كتيبه‌ها پرداخت و به نتايج اميدبخشي دست يافت. [4] وي در سال 1330 كتيبه‌اي در ارسباران يافت كه داراي اندازه‌ي 115* 47سانتي‌متر بود و داراي 10 سطر نوشته بود اين كتيبه در سقين دل پنج كيلومتري قصبه‌ي ورزقان از توابع اهر قرار داشت در اطراف آن نيز قبرهايي كشف گرديد كه به «گبور قبري» معروفند و از اين قبرها ظروف سفالين و لعابي به همراه مقداري آلات مفرغي به دست آمد فراتر از كتيبه در بالاي كوه، حفره‌ي بزرگي نيز پيدا شد كه اثر دست انساني به شمار مي‌آمد و چنين به نظر مي‌رسد كه اين حفره تا پايين كوه ادامه دارد و در عين حال در اطراف آن ديوارهايي از قلعه مشاهده مي‌شود دكتر مشكور اذعان مي‌دارند كه مردم قريه معتقدند اين جا جايگاه اشباح و اجنه است و شب هنگام از تردد در آن حوالي بيم دارند

محققان تاريخ اين كتيبه را به 2700 سال پيش مي‌برند و آن را از دوران مادها و هخامنشيان قديمي‌تر مي‌دانند گآ مليكشيويلي موفق به خواندن اين متن شده و آن را ترجمه كرده است و طي مقاله‌ي مبسوطي آن را به چاپ رسانده و اذعان مي‌دارد زبان اين كتيبه جزء زبان‌هاي آلباني مادآتروپاتن مي‌باشد[5]

كتيبه‌ي ديگري در دهستان بسطام از توابع شهرستان قره ضياءالدين در بين جاده‌ي خوي ماكو قرار دارد اين كتيبه بارها توسط افراد مختلف جا به جاشده است اين سنگ نوشته نيز به خط ميخي است و داراي 16 سطر مي‌باشد ابعاد سنگ 72 × 56 × 11سانتي‌متر مي‌باشد محققان اين نوشته را به زبان اورارتويي مي‌دانند

كتيبه‌ي سوم در رازليق از توابع شهرستان سراب در قطع 125 × 80 سانتي‌متر و داراي 9 سطر مي‌باشد

كتيبه‌ي چهارم نيز در نزديكي سراب در دره‌ي قره كوه قرار داد اين كتيبه در ابعاد 125×85 سانتي‌متر و داراي 13 سطر است كه به نام «اوجاق» معروف است و از نظر مذهبي مورد احترام اهالي مي‌باشد آن را مقدس شمرده و «ميخچلو» مي‌نامند

بي­ترديد تحقيقي در پيرامون اين كتيبه‌ها، غبار از روي تاريخ تمدن اين ديار برخواهد داشت و حقايقي را مطرح خواهد ساخت.


[1]) آ. اصلانف، ك. كريمف، ر. افنديف، ح. رضايف، آذربايجان اينجه صنه‌تي، باكي، 1992.

[2]) آذربايجان نشرياتي، آذربايجان تاريخي، باكي، 1996.

- آ. اصلانف، آذربايجان اينجه صنه‌تي، باكي، 1992.

[3]) آذربايجان اينجه صنه‌تي...

[4]) مشكور، محمد جواد، كتيبه‌هاي اورارتو، تبريز، 1347.

2) همان